استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
از رسم هایی که در گذر زمان، ضمیمه سنت چهارشنبه سوری شد و عمری پاینده یافت، قاشقزنی و فالگوشی است. این مراسم بنا به روایات متعدد در برهه های زمانی ویژهای متولد شد. برخی این مراسم را از ابتدا همراه و بخشی از جشن آخرین سه شنبه سال می دانند. عدهای دیگر علاوه بر آتش بازی رسم ویژهای برای هر شهر و منتسب به آن می دانند. آنها معتقدند، جشن چهارشنبه سوری یک جشن ملی بوده و هر محلی برای خودش سنتی خاص دارد.
سنت قاشقزنی برای اغلب تهرانی ها آشنا و ملموس است. البته این رسم در برخی شهرهای دیگر ایران نیز وجود دارد. یکی از دلایلی که برای پدید آمدن قاشقزنی عنوان شده، کمک به فقرا و نیازمندان در قالب یک ناشناس است.
در روزهای نزدیک نوروز، شهرها و روستاها پیشاپیش بوی بهار می گرفتند. مردم به خاطر گذر از زمستان، خوشحال بودند و جشن و پایکوبی به راه بود. در این بین، بسیاری از افراد، نیازمند بوده و چیزی برای گستراندن سفره سرور نداشتند. به هرحال شب، جشنی برپا و تمام سفره های شهر رنگین بود. برای یک دست تر شدن خوان های شب عید، مراسم قاشقزنی به شکل خودجوش شکل گرفت. قاشقزنی در روزگاران قدیم که تهران تازه لقب مرکزیت گرفته بود، باب شد.
پس از مراسم آتشبازی و خواندن سرود “زردی من از تو، سرخی تو از من“، مردم، کوچه ها را خالی کرده و گرد کرسی و سفره خود می نشستند. صدای کلون در به گوش می رسید. نگاه ها روی غذای وسط سفره که معمولا سبزی پلو با ماهی بود لحظه ای به هم دوخته می شد. مقداری غذا، آجیل، شیرینی یا پول می توانست دلی را خوشحال کند. پدر یا پسر بزرگ خانواده به هوای اهدای خوراکی یا پول، خود را پشت در حیاط می رساندند.
قاشقزن ها که معمولا برای ناشناس ماندن، تکنفره اقدام به قاشقزنی میکردند و با قاشق بر پشت کاسه مسی میکوبیدند. با شنیدن صدای قاشق، لقمه در گلوی صاحب سفره گره میخورد و پایین نمی رفت. کسی پشت در اعلام گرسنگی می کند.
تماشا کنید :
نور زیتونی که نه شرقی ست و نه غربی ( ویژه برنامه جشن سده)
پیش از رسیدن میزبان، قاشقزن دستمالش را از زیر یا بالای در به داخل خانه می فرستاد. وقتی نیم لای در بازتر میشد که دستمالِ پر شده از خوراکی، قند یا پول در دستشان قرار می گرفت. قاشقزن به سرعت از محل دور می شد و تنها خواسته اش ناشناس ماندن بود.
از آنجا که در هر محله آدم خیررسان پیدا می شود، قاشقزن بی آنکه بداند تحت تعقیب آدم خیر قرار می گرفت و شاید روزهای بعد، دستمال یا کیسه ای از هدایای گوناگون جلوی درب منزلش می یافت و سال نو را با خوشحالی بیشتر آغاز میکرد.
ایرانی ها مردمی شوخ طبع هستند. شاید به همین علت مراسم مهجور و پرالتهاب قاشقزنی، خیلی زود به عنوان رسمی نشاط انگیز به شمار رفت که حکایات زیادی در آن وجود دارد.
قاشقزنها به مروز زمان زیاد شدند و برخی در قالب گروه های چند نفره قاشقزنی می کردند. آن ها وارد کوچه ای می شدند و قاشق بر کاسه می زدند.
پس از اتمام کار و باز کردن دستمال هایشان پشت کوچه، هر یک از آن ها، شانس خود را با دیگری مقایسه می کرد. یکی آجیل برده بود و دیگری سکه پول. یکی دیگر نیز با دستمال خالی مواجه می شد. ولی با گذشت زمان، قاشقزنی به شوخی گرفته شد و قاشقزن ها دو دسته شدند:
عده ای از روی فقر
و عده ای برای شوخی سر و صدای قاشق و کاسه در می آوردند.
حکایت شوخیهای قاشقزنی برای هر فردی خاطرهای ماندنی ساخت و شاید خاص بودن این شب در احیای خاطراتش نقش داشته است. با گذشت زمان، قاشقزنی به ویژه برای نوجوانان و جوانان، به عنوان مراسمی جالب توجه به شمار میرفت.
حرکت قاشق زن را می توان اینگونه بیان کرد:
جوانی تند و تیز که سر و بدنش را می پوشاند تا ناشناس بماند. دستمال را می انداخت داخل حیاط و با محتوای پول، شیرینی، نخودچی و کشمش که در گره دستمال جا خوش کرده بود، کوچه را مانند یک دونده در حال فرار ترک می کرد.