گروه فرهنگ و هنر پلاک ۵۲ | پلاک ۵۲

آخرین شماره مجله پلاک52

نویسنده: گروه فرهنگ و هنر پلاک ۵۲

ادبیات ایران و جهان, داستان, فرهنگستان

داستان دنباله دار سلیم سامورایی – قسمت هفتم 

طلا  بطری آبجو را از روی میز برداشت و در دو استکان نوشیدنی ریخت. بدون اینکه منتظر سلیم‌سامورایی شود محتویات استکان خودش را نوشید. سلیم‌سامورایی از جا برخاست و به سمت میز رفت. نفهمید تا کی و چقدر هم‌پای زن نوشید.

تماشاخانه, تماشاخانه - ۴۰, یک فیلم، یک دیالوگ

چگونه یاد گرفتم از بمب اتم نترسم و به آن عشق بورزم 

بار دیگر رسیدیم به یکی از استادان مسلم تاریخ سینما یعنی استنلی کوبریک بزرگ کسی که در طی مدت زمان کمی بیش از چهل و پنج سال تنها سیزده فیلم ساخت.

تماشاخانه, معرفی فیلم

معرفی فیلم و سریال | لوسیفر (۲۰۲۱-۲۰۱۶) 

داستان از جایی آغاز می شود که تام الیس در نقش لوسیفر مورنینگ‌ استار، ارباب جهنم ،  از زندگی در جهنم و مطیع خداوند بودن خسته شده و تصمیم می‌گیرد برای تعطیلات به زمین بیاید تا در میان مردم زندگی کند

تماشاخانه, معرفی فیلم

معرفی فیلم و سریال| با او حرف بزن (Hable con ella) 

 فیلم به نوعی رومئو و ژولیت معاصر اسپانیاست. فیلمی خالص در باره عشق. عشق تا پای مرگ. فیلم روایتی غیر خطی دارد و در این روایت جابجا، با دو مرد و دو زن آشنا می شویم. دو مرد که عاشقند.

ادبیات ایران و جهان, پادکست, داستان, فرهنگستان

داستان صوتی جشن تولد اثر اسلاومیر مرژوک 

سراغ وکیلم رفته بودم. تالار خانه‌اش وهم انگیز بود. از لابلای پشت دری‌های توری و برگ گل‌های کاغذی نور کمی‌تو می‌آمد. خانم خانه که روی مبلی با رو کش سفید لمیده بود. لباسی به تن داشت با نقش پروانه. پروانه‌های درشت وچشمگیر.

تاریخ

داستان دیکتاتورها ؛ قسمت اول : ایتالیا 

بنیتو آمیلکاره آندره‌آ موسولینی (۲۹ ژوئیه ۱۸۸۳ – ۲۸ آوریل ۱۹۴۵) نخست‌وزیر پادشاهی ایتالیا از زمان به قدرت رسیدن فاشیست‌ها در اکتبر ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۳ و رهبر جمهوری اجتماعی ایتالیا از این سال تا هنگام مرگش در سال ۱۹۴۵ بود.

ادبیات ایران و جهان, داستان, فرهنگستان

داستان دنباله دار سلیم سامورایی – قسمت ششم 

سلیم‌سامورایی توجهی به حرف او نکرد و به سمتی رفت که زن موطلایی نشسته بود.‌ روبه‌رویش در سکوت ایستاد. نگاهش را دوخت به نیم‌رخ مهتابی و بینی کشیده‌اش که نوکی متمایل به بالا داشت. طلا لیوان خالی نوشابه را روی میز گذاشت و سرش را به طرف سلیم‌سامورایی چرخاند و زل‌زل او را نگاه کرد.