استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
طنز پرداز : پری سا شمس
عمه خانم را با قرار وثیقه آزاد کردم.
-بزن بغل من همینجا پیاده میشم.
+حالا خیلی مونده تا خانه سالمندان.
-میدونم خیر ندیده. خودم بلدم. ولی میخوام اینجا پیاده بشم.
+بگید کجا کار دارین خودم میبرمتون.
-یکی از بر و بچههای بند کرونا گرفت مرد.
+بریم سر مزارش؟
-نه! بریم خونهاش. شوهر مقبولی داشت.
+آخی حتما طفلی خیلی تنها شده.
-همون دیگه. بریم ببینم من میتونم از تنهایی درش بیارم!
+عمه جان! واقعا که خجالت داره.
-سکته نکن بابا دگوری. شوخی کردم. من هیچوقت به گله خودی نمیزنم.
+پس میخواین برین خونهشون چیکار؟
-میخوام برم نذر اون خدا بیامرز رو به جا بیارم. نذر کرده بود امسال محرم تو خونهاش نذری بده.
+خونهاش بزرگه؟
-60-70 متری هست.
+مهمونا کمن؟
-هفتاد هشتاد نفری هستن.
+عمه جان! شما چیزی از فاصله اجتماعی شنیدین؟
-برو بابا حوصله داری. نذری وقتی میچسبه که جمعیت زیاد باشه. آدما که خفت هم میشینن دلاشون به هم نزدیک میشه.
+اینا مال قبل کرونا بود.
-کرونا مرونا الکیه. اینا رو میگن که مردمو سرگرم کنن.
+کیا اینو میگن؟
-خودشون.
+خودشون کین؟
-همونا!
+کدوما؟
-همینا!
+همینا، همونا! خب واضح بگید ببینم کی میخواد مردمو سرگرم کنه.
-اگه میدونستم کیه که به تو نمیگفتم. خودم پا میشدم میرفتم یقهشو میگرفتم میگفتم ای چینی! ای بیشعور! دست از سر مردم جهان بردار! بعد هم دوتا چک افسری نر و ماده میخوابوندم بیخ گوشش که بفهمه یه من ماست چقدر کره داره.
+عمه جان شما الان داری میری خونه یه بندهخدایی که از کرونا مرده بعد میگی کرونا دروغه.
-خب حالا دروغ نیست. من وصیت این جسدو چیکار کنم؟
+پولشو بدین به خیریه.
-پولشو بدم به خیریه که دیگه نمیتونم شوهرشو ببینم.
+خب با شوهرش با هم برید خیریه.
-فایده نداره. اون میشه یکی دو ساعت کار. من برای اینکه مخ بزنم باید کمِکمِکم سه چهار روز رو حریف کار کنم.
+پس الان قضیه وصیت مطرح نیست. در مورد پروژه مخزنی شما مشورت کنیم.
-تو توی عمر بیحاصلت تا امروز بیشتر از دو تا مخ زدی؟
+نخیر. این چه ربطی به موضوع شما داره.
-من اینقدر بدبخت نشدم که لوزری مثل تو بخواد بهم مشاوره بده!
+عمه جان من وسط خیابون موندم. میگید کجا باید برم یا بذاریم ماشینا همینجوری بوق بزنن و فحشمون بدن؟
-خبرت برو آسایشگاه. خودم بعدا یه راهی برای پر کردن تنهایی شوهر اون مرحوم میکنم.
به سوی خانه سالمندان راه افتادم.