استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاک۵۲ بلامانع است.
در حالی که حدود یک قرن است سپید سرایان و پیروان راستین یا ناراستین نیما یوشیج، دم از حذف وزن و قافیه در شعر میزنند، هنوز هم رباعی، غزل و دیگر قالبهای شعر کهن فارسی زنده اند و در برخی از آنها، از جمله غزل، هر از گاهی جریانهایی ساخته میشود، که لاف نوآوری میزنند.
بارزترین، نه نخستین، آشوبگر شعر کهن فارسی مولوی است با این غزل مشهور:
این نوشتار را با صدای محمد مفتاحی گوش کنید
رستم از این نفس و هوا زنده به لا مرده به لا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا
رَستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل
مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا
قافیه و مغلطه را گو همه سیلاب ببر
پوست بود پوست بود درخور مغز شعرا
ای خمشی مغز منی، پردهی آن نغز منی
کمتر فضل خمشی کش نبود خوف و رجا
بر ده ویران نبود عشر زمین کوچ و قلان
مست و خرابم مطلب در سخنم نقد و خطا
تا که خرابم نکند کی دهد آن گنج به من
تا که به سیلم ندهد کی کشدم بحر عطا
مرد سخن را چه خبر از خمشی همچو شکر
خشک چه داند چه بود ترلللا ترلللا
آینهام آینهام مرد مقالات نهام
دیده شود حال من ار چشم شود گوش شما
تئوریسینهای شعر، از این دیدگاه مولانا الهام گرفته و شعر را به دو بخش کاملا متفاوت تقسیم کرده اند: نظم و شعر.
تفاوت نظم و شعر
تکلیف نظم کاملا مشخص است. نظم همان نثر است که به قافیه و وزن مزین می شود و دست اندرکاران این فن کلاغ را جای قناری میفروشند؛ اما شعر از جنس دیگری است. امری که مولانا بر آن تأکید می ورزد.
از سویی دیگر پیش او وی، شاعران طبق تعریف «شعر سخنی است موزون و مقفی… » تنها به داشتن وزن و قافیه اکتفا میکردند و به هیچ روی شعر را جور دیگری نمیدیدند. در ضمن، از بین دو نوع کلام شناخته شده و مألوف؛ یعنی نظم و نثر، فضیلت نظم را بیشتر میدانستند. نظامی یکی از مهمترین شاعرانی است که به چنین اعتقادی پای میفشرد؛ تا آنجا که شصت و شش بیت از «مخزن الاسرار» خود را به «برتری سخن منظوم از منثور» اختصاص داده است. این بخش از کتاب مورد نظر چنین آغاز میشود:
چون که نسخته سخن سرسری
هست بر گوهریان گوهری
نکته نگه دار ببین چون بود
نکته که سنجیده و موزون بود
آیا سنجیده و موزون بودن میتواند شرط لازم و کافی باشد برای برتری سخن. آن هم شعر، که البته در آن روزگار نظم مینامیدند. این دو بیت از وی در این بخش دربارهی فضیلت نظم ناتمام میماند و پس از آن مهر سکوتی بر این مبحث زده میشود. پس از آن هر چه هست دربارهی ارزش و اعتبار شعر و شاعری و اهمیت تعهد و تقبیح شعر فروشی و در خدمت امیران بودن است. بحثی که به دلیل اهمیت فراواناش در شماره ی بعد مطرح میکنیم.