در حالی که حدود یک قرن است سپید سرایان و پیروان راستین یا ناراستین نیما یوشیج، دم از حذف وزن و قافیه در شعر می­زنند، هنوز هم رباعی، غزل و دیگر قالب­های شعر کهن فارسی زنده ­اند و در برخی از آن­ها، از جمله غزل، هر از گاهی جریان­هایی ساخته می­شود، که لاف نوآوری می­زنند.

بارزترین، نه نخستین، آشوب­گر شعر کهن فارسی مولوی است با این غزل مشهور:


این نوشتار را با صدای محمد مفتاحی گوش کنید


رستم از این نفس و هوا زنده به لا مرده به لا

زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا

رَستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل

مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا

قافیه و مغلطه را گو همه سیلاب ببر

پوست بود پوست بود درخور مغز شعرا

ای خمشی مغز منی، پرده­ی آن نغز منی

کمتر فضل خمشی کش نبود خوف و رجا

بر ده ویران نبود عشر زمین کوچ و قلان

مست و خرابم مطلب در سخنم نقد و خطا

تا که خرابم نکند کی دهد آن گنج به من

تا که به سیلم ندهد کی کشدم بحر عطا

مرد سخن را چه خبر از خمشی همچو شکر

خشک چه داند چه بود ترلللا ترلللا

آینه‌ام آینه‌ام مرد مقالات نه‌ام

دیده شود حال من ار چشم شود گوش شما

 

تئوریسین­های شعر، از این دیدگاه مولانا الهام گرفته و شعر را به دو بخش کاملا متفاوت تقسیم کرده اند: نظم و شعر.

تفاوت نظم و شعر

تکلیف نظم کاملا مشخص است. نظم همان نثر است که به قافیه و وزن مزین می شود و دست اندرکاران این فن کلاغ را جای قناری می­فروشند؛ اما شعر از جنس دیگری است. امری که مولانا بر آن تأکید می ­ورزد.

از سویی دیگر پیش او وی، شاعران طبق تعریف «شعر سخنی است موزون و مقفی… » تنها به داشتن وزن و قافیه اکتفا می­کردند و به هیچ روی شعر را جور دیگری نمی­دیدند. در ضمن، از بین دو نوع کلام شناخته شده و مألوف؛ یعنی نظم و نثر، فضیلت نظم را بیش­تر می­دانستند. نظامی یکی از مهم­ترین شاعرانی است که به چنین اعتقادی پای می­فشرد؛ تا آن­جا که شصت و شش بیت از «مخزن ­الاسرار» خود را به «برتری سخن منظوم از منثور» اختصاص داده است. این بخش از کتاب مورد نظر چنین آغاز می­شود:

 

چون که نسخته سخن سرسری

هست بر گوهریان گوهری

نکته نگه دار ببین چون بود

نکته که سنجیده و موزون بود

 

آیا سنجیده و موزون بودن می­تواند شرط لازم و کافی باشد برای برتری سخن. آن هم شعر، که البته در آن روزگار نظم می­نامیدند. این دو بیت از وی در این بخش درباره­ی فضیلت نظم ناتمام می­ماند و پس از آن مهر سکوتی بر این مبحث زده می­شود. پس از آن هر چه هست درباره­ی ارزش و اعتبار شعر و شاعری و اهمیت تعهد و تقبیح شعر فروشی و در خدمت امیران بودن است. بحثی که به دلیل اهمیت فراوان­اش در شماره ­ی بعد مطرح می­کنیم.