وقتی در سال ۱۹۳۳ آلمان شاهد آتش سوزی های عظیمی به دست نازی ها شد دیگر کسی فکر نمی کرد ادبیات این سرزمین احیا شود و جان دوباره یابد.
بعدها نفوذ ادبیات سرزمین های دیگر مخصوصا آمریکا، فرانسه و انگلیس از طریق ترجمه باعث شد نویسندگان آلمانی که در آن زمان از طرف نازی ها منحط لقب گرفته بودند دوباره بیدار شوند و ادبیات آلمان را به شیوه ای جدید به ثبت برسانند.

 


این نوشتار را با صدای محمد مفتاحی بشنوید


 

از این میان می توان به گونترگراس، ماکس فریش، فردریش دورنمات و … اشاره کرد و از نسل های بعد می توان پاتریک زوسکیند، خالق رمان معروف  عطر  را نام برد. رولان بارت در  لذت متن  به باریکه هایی-میان بر- اشاره می کند و می گوید:

همه ما در خواندن، همه چیز را با شور و حرارت واحدی نمی خوانیم، ضرباهنگی ایجاد می شود، ضرباهنگی موجه، فارغ از انسجام متن، اشتیاق شدید ما به دانستن وادارمان می کند که برخی بندها را جا انداخته یا با شتاب از آن بگذریم (چون پیش بینی می کنیم که ملال آورند) تا هرچه سریع تر به بخش های پرکشش ماجرا برسیم.

کبوتـر روایتی متفاوت دارد

اما روایت کبوتر از این امر مستثنی است؛ زیرا وقتی خواننده این کتاب را به دست می گیرد با توجه به جذابیت روایی با آن که در جریان داستان به ندرت کنشی به چشم می خورد، اما ماجرا مخاطب را آن چنان در بر می گیرد، که بدون گذر از میان برها به پایان داستان نزدیک می شود.


یوناتان نویل مرد پنجاه و چند ساله ای که شخصیت محوری داستان را تشکیل می دهد، نیز کودکی اش را در شرایط سخت جنگ می گذراند و همین عامل بعدها او را شخصیتی درون گرا و ترسو بار می آورد.
یوناتان شخصیت اصلی رمان کبوتر نماد انسان پس از جنگ است. از هر صدایی به هراس می افتد و آرامش درونی اش از بین می رود. زندگی آرام و یکنواخت را می پسندد و به دور از همه دغدغه های یک انسان مدرن-حتی ارتباط ساده- در یک اتاق زیر شیروانی یک خانه شش طبقه ای سکنی گزیده و دور از همه شلوغی ها در آنجا احساس آرامش می کند و اتاقش تنها پناهگاهی است که یوناتان درآن احساس خوبی دارد.

یکشنبه ها به هیچ وجه از اتاقش بیرون نمی رفت، بلکه برعکس آن را تمیز می کرد و… سال پشت سال و دهه پشت دهه دیگر به همین ترتیب و با آرامش و رضایت خاطر زندگی می کرد. (ص ۶)

او با تمام آرامشی که در اتاقش احساس می کند؛ اما در بین کتاب هایش کتاب محافظان شخصی و اصول کاربرد هفت تیر را گنجانده است و گاهی هم به آن سر می زند.

گوشش را روی در می گذاشت و گوش می داد تا ببیند کسی در راهرو هست یا نه . (ص ۹)

دیگران دشمن اند

یوناتان نویل بنا به تعریف فرانسوا روستان یک شخص پارانویید است و به پارانویا مبتلاست- یک مبتلای واقعی به پارانویا کسی است که خودش را در خودش و یک سیستم شخصی محصور کرده است. به نظر او دیگران دشمن اند… او اهل تعامل نیست. در جای جای این روایت نکاتی ارائه می شود که در تصدیق تعریف شخص پارانویید است و می توان به مهم ترین آن یعنی مایه ی اصلی روایت اشاره کرد. یوناتان از ورود یک کبوتر به راهروی خانه اش دچار توهم و سرگردانی می شود و دیگر نمی تواند به حیاتش ادامه دهد. لگام زندگی از دستش خارج می شود و در مقابله با یک کبوتر-که پرنده ای آرام و در واقع در دین مسیحیت نماد صلح و دوستی است– خود را ناتوان می یابد و می اندیشد که زندگی اش به پایان رسیده است. او خود را در هر شرایطی آرام می کند و دوست ندارد در اضطراب و تشویش به سر ببرد:

وقتی یوناتان به این نتیجه رسید که روح آزادی انسان حتی در یک دستشویی آپارتمان هم وجود دارد و او از این آزادی حیاتی بهره مند است، احساس خشنودی عمیقی وجودش را فرا گرفت.

معرفی کتاب: خونِ گـل ها

یوناتان کودک کهنسالی است که در مقابله با کبوتر از تنهایی و واماندگی همراه یاس و نومیدی به ستوه آمده و برای برگشتن به حالت آرامش نمی تواند تصمیمی بگیرد. او نماد انسان امروزی است که در هر شرایطی دوست دارد احساس آرامش کند، انسانی که فارغ از همه بایدها و نبایدها می خواهد آزاد زندگی کند و هیچ تعهدی به غیر نداشته باشد.