غلامرضا کیامهر | پلاک ۵۲

آخرین شماره مجله پلاک52

نویسنده: غلامرضا کیامهر

داستان, فرهنگستان, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت شصت و هشتم 

آقای فیتز در اینجا همه کس میداند که تو دو قبضه تیربار ۲۰ میلی متری از ایران به دوبی آوردی و آنها را روی لنج متعلق به سپه نصب کردی و پس از آن همراه با سپه در یک عملیات حمل قاچاق شرکت جستی!»

ادبیات ایران و جهان, داستان, داستان, فرهنگستان, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت شصت و هفتم 

فیتز به دلایلی نامعلوم نسبت به فرزند شیخ حمد احساس نفرت می کرد و به همین سبب بسیار خوشحال بود از اینکه به جای شیخ صقر سرو کارش با شخص شیخ حمد افتاده است.

ادبیات ایران و جهان, داستان, فرهنگستان, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت شصت و ششم 

ماجراهای هیجان انگیز این رمان سیاسی در واقع نوعی افشاگری زیرکانه پشت پرده حوادث سه دهه آخر حکومت پهلوی در منطقه خلیج فارس و شرق میانه است که یک سر تمامی این ماجراها به تهران دهه ۱۹۷۰ میلادی ختم می شود. شهری که نویسنده از…

ادبیات ایران و جهان, داستان, فرهنگستان, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت شصت و پنجم 

تو از رابطه نزدیک میان سپه با شیخ راشد آگاهی داری. ضمنا حضرت حاکم در کلیه فعالیتهای تجارتی بندر شریک و سهیم است و به همین سبب به نظر دخالت من در امور مربوط به سپه دور از عقل و خردمندی است.

ادبیات ایران و جهان, داستان, داستان, فرهنگستان, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت شصت و چهارم 

فیتز ترجیح می داد که وظیفه اصلی تیراندازی به سوی قایق های هندی را خلیل و جمعه برعهده بگیرند. هدف او از این کار آن بود تا آندو را به عنوان تیراندازانی ماهر و کار کشته به سپه معرفی کند و در سفرهای احتمالی بعدی خود را از قید همراهی قاچاقچیان برهاند.

داستان, فرهنگستان, فرهنگستان۴۴, ماموریت در دوبی, ماموریت در دوبی۴۴

ماموریت در دوبی – قسمت چهل و چهارم 

خوشبختانه ما در این لنج همه جور آدمی داریم. یکی از این افراد علاوه بر آنکه تیرانداز ماهری است مهارت زیادی هم در سر به نیست کردن افراد خائن دارد. وظیفه اصلی او بردن محموله طلا از لنج به ساخل هند است. او همچنین وظیفه دارد یکی از افراد معتمد سندیکا را که مرتکب خیانت شده به آن دنیا بفرستد.

ادبیات ایران و جهان, داستان, فرهنگستان, فرهنگستان۴۳, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت چهل و سوم 

تا همین پانزده سال پیش برغم معاهده هایی که اعراب با انگلیس بسته بودند دزدان دریایی آزادانه از مخفیگاههای خود در کوهها و ارتفاعات مشرف به تنگه هرمز بیرون می آمدند و راه را بر کشتی هایی که از این تنگه می گذشتند می بستند و مال التجاره آنها را به تاراج می بردند.

داستان, فرهنگستان, فرهنگستان - ۴۲, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت چهل و دوم 

جاسازی سلاحها به گونه ای بود که به محض ورود لنج به آبهای آزاد با کنار رفتن سرپوش متحرک دیواره لنج همگی برای عملیات رزمی آماده می شد. فیتز با استفاده از آخرین فرصت اقدام به خرج گذاری توپها و مسلسلهای سنگین کرد.