غلامرضا کیامهر | پلاک ۵۲ - Page 3

آخرین شماره مجله پلاک52

نویسنده: غلامرضا کیامهر

ادبیات ایران و جهان, داستان, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت هفتاد 

فیتز به سبب انجام سفرهای مکرر هوایی میان تهران و دوبی که از طریق بندرعباس و شیراز صورت می گرفت به قول معروف وجب به وجب این مسیر هوایی را مثل کف دستش میشناخت. به عنوان مثال او می دانست که پنج دقیقه بعد از برخاستن هواپیمای جت (لیران ار) از فرودگاه دوبی جزیره ابوموسی بر سر راه ظاهر می شود.

ادبیات ایران و جهان, داستان, داستان, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت شصت و نهم 

شیخ راشد با یاد آوری خاطره دغل کاری پدرش لبخندی زد و به صحبت هایش با فیتز ادامه داد:ما در دنیای کاملا متفاوتی آکنده از سنت ها و روش های تازه زندگی می کنیم.

داستان, فرهنگستان, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت شصت و هشتم 

آقای فیتز در اینجا همه کس میداند که تو دو قبضه تیربار ۲۰ میلی متری از ایران به دوبی آوردی و آنها را روی لنج متعلق به سپه نصب کردی و پس از آن همراه با سپه در یک عملیات حمل قاچاق شرکت جستی!»

ادبیات ایران و جهان, داستان, داستان, فرهنگستان, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت شصت و هفتم 

فیتز به دلایلی نامعلوم نسبت به فرزند شیخ حمد احساس نفرت می کرد و به همین سبب بسیار خوشحال بود از اینکه به جای شیخ صقر سرو کارش با شخص شیخ حمد افتاده است.

ادبیات ایران و جهان, داستان, فرهنگستان, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت شصت و ششم 

ماجراهای هیجان انگیز این رمان سیاسی در واقع نوعی افشاگری زیرکانه پشت پرده حوادث سه دهه آخر حکومت پهلوی در منطقه خلیج فارس و شرق میانه است که یک سر تمامی این ماجراها به تهران دهه ۱۹۷۰ میلادی ختم می شود. شهری که نویسنده از…

ادبیات ایران و جهان, داستان, فرهنگستان, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت شصت و پنجم 

تو از رابطه نزدیک میان سپه با شیخ راشد آگاهی داری. ضمنا حضرت حاکم در کلیه فعالیتهای تجارتی بندر شریک و سهیم است و به همین سبب به نظر دخالت من در امور مربوط به سپه دور از عقل و خردمندی است.

ادبیات ایران و جهان, داستان, داستان, فرهنگستان, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت شصت و چهارم 

فیتز ترجیح می داد که وظیفه اصلی تیراندازی به سوی قایق های هندی را خلیل و جمعه برعهده بگیرند. هدف او از این کار آن بود تا آندو را به عنوان تیراندازانی ماهر و کار کشته به سپه معرفی کند و در سفرهای احتمالی بعدی خود را از قید همراهی قاچاقچیان برهاند.

داستان, فرهنگستان, فرهنگستان۴۴, ماموریت در دوبی, ماموریت در دوبی۴۴

ماموریت در دوبی – قسمت چهل و چهارم 

خوشبختانه ما در این لنج همه جور آدمی داریم. یکی از این افراد علاوه بر آنکه تیرانداز ماهری است مهارت زیادی هم در سر به نیست کردن افراد خائن دارد. وظیفه اصلی او بردن محموله طلا از لنج به ساخل هند است. او همچنین وظیفه دارد یکی از افراد معتمد سندیکا را که مرتکب خیانت شده به آن دنیا بفرستد.