شما نیز لابد فیلم های هالیوودی را دیده اید که در آن آدم فضایی ها به زمین حمله می کنند اما با وجود ابرقهرمانان هالیوودی شکست خورده و زمین نجات پیدا می کند. اما این ها همه فیلم است و باور نکنین. ما در پلاک ۵۲ می خواهیم برای اولین مرتبه حقایقی را درباره نجات زمین در برابر فضایی ها توسط ما ایرانی ها مطرح کنیم.

یک روز دو تا آدم فضایی برای تحقیق راجع به انسان ها روی کره زمین فرود می آیند. البته همانطور که می دانید در این سال ها دیده شدن انواع و اقسام یوفوها توسط مردم به امری عادی تبدیل شده است. تازه ناسا تمام چیزایی را که مردم با چشمشان دیده اند را لاپوشانی می کند.

این دو آدم فضایی در راه رسیدن به کره زمین مدت ها در راه بودند چرا که مانده بودند در ترافیک بسیار سنگین. به خصوص از کمربندی مشتری به بعد جاده فضایی به سمت زمین بدجوری ترافیک بود. مثل اینکه جمعه شب بخواهید از جاده شمال برگردید تهران.


زمین چگونه از حمله آدم فضایی ها نجات یافت

با صدای داوود قنبری

 

با سپاس فراوان از خانم زری مجد

کارشناس با تجربه و خوش نام وام مسکن در بانک CIBC – تماس: ۷۷۸۸۸۸۳۷۴۹


اوضاع موسسات زمین گردی فضایی و توریسم زمین گردی حسابی سکه بود،

جایی که آن دو آدم فضایی را به سمت زمین فرستاده بود، دولت جمهوری دموکراتیک دب اکبر شمالی بود. دولت که با کسری بودجه بزرگی مواجه بود، دو جاسوس فضایی را به زمین فرستاد تا بداند در صورت حمله به زمین، و استثمار این سیاره، ساکنان زمین چه واکنشی از خود نشان خواهند داد. از شانس بدشان سفینه ی آنها در بیابان فرود آمده بود.

 

از قضا هر دو آدم فضایی گشاد تشریف داشتند. اینکه چطور شده بود دو آدم فضایی گشاد را برای چنین ماموریت مهمی فرستاده باشند، تنها به این قضیه پارتی بازی مربوط بود و خلاص. آدم فضایی اولی برادر زن مدیرکل امور مستعمرات ماورای دب بود و همانطور که می دانید، به خصوص در دب اکبر شمالی، برخلاف دب اکبر جنوبی، برادر زن ها به اجبار روی چشم دامادها جا دارند. مامور دومی هم باجناق مدیر عامل بود که اصولا چشم دیدنش را نداشت و با فرستادنش به زمین می خواست یک مدت جلوی چشمش نباشد.

دو آدم فضایی مانند هر موجود تنبلی، در وسط بیابان ایستاده بودند تا که بالاخره فرجی شود. در این وقت چشمشان به روباهی برخورد که مرغی را کش رفته بود.

آدم فضایی ها که با دیدن روباه خوشحال شده بودند. برایش دست تکان دادند. روباه هم فضول بود با دیدن دو آدم فضایی سبز رنگ ایستاد به تماشا. آدم فضایی ها دفترچه ای را بیرون کشیدند که مشخص است با دفترچه هایی که می شناسیم متفاوت است.

آدم فضایی اولی از روباه پرسید: شما آدم زمینی هستید؟

روباه خندید. اما در همین حین مرغ از دهانش پرید بیرون و سریعا به سمت مرغدانی پا به فرار گذاشت.

روباه که نمی دانست از دست آدم فضایی ها عصبانی باشد یا خودش، تصمیم گرفت به خودش ناسزایی بگوید دستکم خشمش را فرو بنشاند. به خصوص آنکه مرغ بی ادب موقع فرار برایش شیشکی کشیده بود.

روباه با خودش گفت:

نیگاه! آخر الزمون شده! مرغی که شیشکی بکشه و فرداش هم بخواد قمه بکشه، چه جوری از گلوم بره پایین.

بعد به آدم فضایی گفت:

شماها دیگه چه جور آدمایی هستین. باعث شدین مرغم فرار کنه که هیچ! برام شیشکی بکشه.

آدم فضایی اولی گفت:

نگران نباش ما از نوع آدم فضایی های دموکراتیک و طرفدار خلق های محروم جهان و حومه هستیم.

آدم فضایی دومی به روباه گفت:

اما به نظر میاد که شما آدمی زاد نیستین. جسارتا تا کنون با آدم زمینی معروف به هموساپینس مواجه شدید؟


دور باطل: اگر همه درس بخوانند

با صدای داوود قنبری


روباه گفت:

چه جورم. فقط این هوموساپینس چی هست؟

آدم فضایی ها با خوشحالی به هم نگاهی انداختند. دیگر لازم نبود از آنجا دورتر بروند.

آدم فضایی اولی پرسید:

سوال اول، آدم زمینی ها تخم گذار هستند یا بچه زا؟

روباه فکری کرد گفت:

از این موجود دو پا هر کاری بگین بر می آد.

آدم فضایی ها بهم نگاهی انداختند.

آدم فضایی دومی پرسید:

در برابر کمبود اکسیژن چه؟ مقاوم است؟

روباه بی معطلی گفت: بله. چه جورم.! من قبلا یه مدتی تو جایی به اسم تهرون شهرنشین بودم. به جون خودم نمی شد نفس کشید. اکسیژن کجا بود. داشتم آسم می گرفتم. موندم آدما چطوری نفس می کشن.
آدم فضایی اولی پرسید:

در برابر اشعه گاما و رادیو اکتیو چه؟ مقاوم هستند؟

آدم فضایی دومی پرسید:

حالا که داری جواب می دی، در مقابل زلزله و بیماری چطور؟


بیمه مسافرتی با پانزده سال سابقه در ایران و کانادا به همراه امکان پرداخت ارزی یا ریالی و خدمات ویژه از درب منزل : مشاوره تلفنی

والدین، سوپر ویزا، تحصیلی، کاری، توریستی


روباه روی زمین دراز کشید و گفت:

حرفشم نزنید. این لامصبایی که من دیدم هیچی شون نمی شه. فقط می خندن و براش جوک درمی آرن.

آدم فضایی اولی پرسید:

جوک دیگه چیه؟

روباه سرش را خاراند و گفت:

والا گفتنش سخته. بذارید یک مثال بزنم. مثلا فرض کنین اینجا یه آتشفشان داریم یهویی فعال می شه و یه زلزله هم میاد که می زنه همه جارو داغون می کنه و بعدشم می دونین که نوبت کمبود مواد غذایی و گرونی و تورم و ایناست. خوب تو یه جوک کل این مصیبت هارو ردیف می کنند و می گن مراقب باشید، کلیه امتحانات الهی به طور همزمان در حال برگزاری است.

بعد زد زیر خنده.

آدم فضایی ها تند تند یادداشت بر می داشتند.

آدم فصایی دومی گفت:

یخ کنی. ما تو کهکشانمون یه جوکایی داریم که بشنوی پاره می شی.

آدم فضایی اولی گفت:

ولی جوک های ما از این تاثیراتی که می گی نداره.

آدم فضایی دومی پرسید:

آدم زمینی ها، انرژی شونو از کجا تامین می کنن؟

روباه گفت: والا من چیزی که تو تهرون دیدم این بود که اینا یه سره سرشون تو یه چیزی بود که شبیه آجره، نور داره. اصلا خواب و خوراک ندارن. دو نصف شب، سه نصف شب می بینی همشون بیدارن.

گپ و گفت با کامبیز شریف – مجسمه ساز در ونکوور

(تماشا کنید)


آدم فضایی ها با نگرانی بهم خیره شدند.

آن شب درست در زمانی که روباه مجددا به مرغدانی دستبرد زده بود، در گزارششان برای دولت جمهوری دموکراتیک دب اکبر شمالی چنین نوشتند:

انسان ها موجودات بسیار پیچیده و هوشمند و مجهز به محافظ فوق العاده ای به اسم جوک بوده، و در نتیجه غیر قابل شکست هستند.

همان شب سوار یوفوی آخرین مدلشان شدند و به کهکشانشان بازگشتند.

و این چنین بود که زمین از حمله آدم فضایی های دولت جمهوری دموکراتیک دب اکبر شمالی نجات یافت.