آورده اند که حکیم ابوالحمید خرقانی را گذر بر سرزمین چین و ماچین افتاد. مرضی بدید سخت دُژَم بر رعایا مستولی گشته بر نحوی که تب نوبه نمایند و سرفه های خشک دارند و دیری نپاید که هلاک گردند. انگشت حیرت به دندان بگزید و چشم از حدقه بدرید که این چه بلا باشد؟

غلامی داشت رِند، بگفت:

«مَجُنب یا حکیم که اینان بجز خویشتن هرآنچه بر زمین بجنبد از مار و مور و غوک و حَربا و بوزینه و اَژدَرها بخورند که رسم ایشان است و این مرض بدان سبب باشد و کوید ۱۹ نامش کرده اند که همچو دیوی صدشاخ است که به چشم نیاید و بر مخاط بچسبد و چون بختک بخسبد و نفس به تنگ آرد. مبادا تو را نیز گرماگرم و خام خام به دندان کشند و بخورند که اگر در توانشان بود همین ویروس کوید را نیز به سیخ می کشیدند و جای پیش غذا می خوردند.»

شنیدم که ابوسهل بادخیسی در وصف ماچینیان اینگونه بگفت:

«موش و خفاش و خر و سوسک همه انبارند / تا که چینی به کف آرد و بِلُنبَد، بخورد
کارد باید بخورد بر شکم آن چینی / چونکه هر چیز که بر ارض بجنبد بخورد»

این طنز را با صدای افشین حر گوش کنید

 

 

با سپاس فراوان از شهرام همراز 

مشاور با تجربه و خوش نام خرید و فروش املاک و دریافت وام مسکن در ونکوور بزرگ – تماس: ۶۰۴۴۴۱۰۸۷۴

 


تا آنکه مرض در بلاد پارس تَسَرّی یافت. متولیان امور در عوض آنکه چاره ی درد نمایند  اول تو، اول تو  به راه انداختند. عده ای قُمیان را اشارت کردند که مرض اول در تو بود. عده ای دیگر انگشت به گیل و دیلم درازَت کردند که مرض اول در تو بود و برخی به اهل پایتخت و برخی به این و گاه به آن و قِس عَلی هذا. و مرض تَسَرّی یافت و پیک پشت پیک بیامد و بتازید و نفوس چون برگ خزان به تاراج همی برد.

از افشین حر بخوانید و بشنوید:

شعر طنز ونکوور 

آداب شرکت در میتینگ های آنلاین

ایران ۱۳۰۰، ایران ۱۴۰۰ 

و از عجایب آنکه این مرض، دائم به جهیدن بود. گاه از برازیل می جهید و گاه از بریطانی، گاه از حبشه و گاه از هندوستان و بنگاله. و عجیبتر آنکه هرگاه می جهید و به سرزمین پارس می رسید همزمان با آن، نرخ مرغ و روغن و خیار و ارز و طلا و خودرو و مسکن نیز می جهید.

و نیز مرض کوید را خاصیتی شگرف بود و آن آنکه همه را به رقص آورده بود به ویژه کادر درمان را و جمله طبیبان و تیمارداران در دارالشفا به رقصیدن شدند و تصاویر و تماثیل خویش به اشتراک نهادند.

و از عجایب کوید آنکه در زمین پارس رعایا را لجوج می نمود و این را خاصیتی غریب بود. فی المثل، طبیب نمکی  که ریاست بر اطبا و و حکما و تیمارداران همی داشت التماس بنمود و همه جای خلایق را ببوسید که:

 کبوتر بهشتی ام سفر مکن / ز غم و غصه کُشتی ام، سفر مکن

لیکن رعایا عناد و لجاج کرده و عزم سفر می نمودند و به قصد جوج و دوغ به شمال و جنوب و یمین و یسار مهاجمه بکردند. و یا بگفت:

«به دیدار بزرگان و مشایخ مروید و دور هم جمع مشوید.»

می رفتند و جمع می شدند. بگفت:

«نقاب و برقع بر دهان و دماغ نهید.»

نمی نهادند.


بیمه مسافرتی با پانزده سال سابقه در ایران و کانادا به همراه خدمات ویژه از درب منزل : مشاوره تلفنی

والدین، سوپر ویزا، تحصیلی، کاری، توریستی


بگفت:

«فاصله فیزیکی رعایت بنمایید.»

نه تنها نمی نمائیدند بلکه برعکس، همه کیپ هم می شدند و صفوف درهم فشرده می ساختند و این لجاجی عجیب بود.

ماچینیان واکسن داشته اند

سالی بگذشت که همان ماچینیان عربده در آفاق و انفس همی افکندند که واکسن کوید (که البته در سنه ی ۲۰ نامش بیسکوید بود و نه کوید ۱۹) عمل آورده ایم که چاره ی درد است و آتش مرض را آبی سرد. اخیراً گندش درآمد که ماچینیان پیش از سرایت کوید، واکسن داشته اند و به ما نگفته بودند ناقلاها. پس آنگاه ینگی دنیائیان و بریطانیان و روسان و کرویان و هندیان نیز واکسن رونمایی همی کردند و پارسیان نیز گفتند حالا که اینطور است ما نیز عنقریب «برکت» و «فخرا» و «رازی» و «پاستور» رو نماییم تا چشمتان درآید.

و از عجایب آنکه،  لوک مونتنیه  که طبیبی حاذق بود بگفت که هرآنکس واکسن کوید بر تن زند به دوسالی هلاک شود. و با این سخن، زلزله در ارکان تاریخ طب و سازمان بهداشت جهانی افکند. ابوطیفور قرقروتی را بدیدند که با شنیدن این خبر بر طبل شادانه بکوفت و پیروز و مردانه بکوفت و برخاست و پرچم را ببرد بر سردر خانه بکوفت. دلیلش جویا شدند. بگفت:

«حکمتی بود که تاکنون واکسن به ما نرسد و عمر جاوید یابیم. اما کافران و ملحدان دیگر بلاد نظیر اسرائیلیان و امریکیان و اقیانوسیان و کانادائیان و اروپیان و روسان و چینیان بیش از شصت هفتاد درصد واکسن زده اند و جمله به دوسالی هلاک گردند و ما زنده مانیم و بر آنان غلبه یابیم.»

مسئولین و متولیان امور واکسن بر تن نزنن

و از عجایب دیگر آنکه برخی نفوس که واکسن کوید بر تن زدند به ناگاه خاصیتی کهربایی یافتند و مغنیطیس در آنان غلبه یافت به نوعی که هرچه اشیاء فلزی بود بر ابدان می چسبید. ظریفی (نه آن ظریف) بگفت که خوشتر آن است که محض احتیاط، مسئولین و متولیان امور واکسن کوید بر تن نزنند زیرا در حالت عادی میز و صندلی ریاست بدیشان چسبیده است، وای اگر واکسن زنند و خدای ناکرده کهربایی گردند که دیگر نتوان میز و صندلی از ایشان به سهولت ستاند.