یک دهه پیش، زمانی که گابریل گارسیا مارکز، نویسنده و برنده جایزه نوبل ادبیات، درگذشت تنها یک رمان منتشر‌نشده از خود به جا گذاشت؛ رمانی که نوشتن آن در جریان بیماری فراموشی او با مشکل رو‌به‌رو شد.

او در آخرین روزهای زندگی‌اش از پسرانش خواسته بود این کتاب را از میان ببرند.

اما فرزندان آقای نویسنده حرف پدر را گوش نکردند و در اقدامی که خودشان اسمش را «خیانت» گذاشته‌اند، آن را منتشر کرده‌اند.

انتشار کتاب، که «تا ماه اوت» نام دارد، واکنش‌های ضد‌و‌نقیض داشته است. منتقدان ادبی روزنامه گاردین بریتانیا آن را «پیش‌نویسی» خوانده‌اند که «مثل همه پیش‌نویس‌ها، مبهم و ایراد‌‌دار است.»

لوسی هیو هالت، منتقد این روزنامه، می‌گوید: «از پیش‌نویسی که از یک استاد رسیده باشد، استقبال می‌کنیم.»

به گفته او این کتاب صد صفحه‌ای «به یک یادگاری قدیمی می‌ماند که شکننده است. اما به‌ خاطر ارتباطش با دنیای درخشان خیالی، که مارکز در دوران اوج خود ساخته، ارزشمند است.»

The publication of a last book by Gabriel García Márquez — shown here between his two sons — may raise questions about how literary estates navigate posthumous releases that contradict a writer’s wishes. Credit…Steve Pyke/Getty Images

این نویسنده کلمبیایی، که در سال ۲۰۱۴ درگذشت، به دلیل پایه‌گذاری سبک رئالیسم جادویی در نویسندگی مشهور است.

او نویسنده رمان‌هایی چون عشق سال‌های وبا و صد سال تنهایی است که بیش از ۵۰ میلیون نسخه آنها در جهان فروخته شده است.

پلاک۵۲ را در اینستاگرام دنبال کنید

«بچه‌ها به درد همین کار می‌خورند»

گونزالو، از پسران آقای مارکز، در توجیه تصمیم خود برای انتشار کتاب به رادیو چهار بی‌بی‌سی گفته نویسنده در نهایت در شرایطی نبود که بتواند درباره کتاب خود قضاوت کند و تنها ایرادهای آن را می‌دید و نه بخش‌های جالب توجه آن را.

او گفته است بعد از خواندن دوباره متن، «آن را آنقدر که گابو گفته بود فاجعه‌بار ندیده است.» به گفته او این کتاب افزوده با‌ارزش به مجموعه آثار اوست، چرا که جنبه تازه و منحصربه‌فردی از دنیای او را نشان می‌دهد.»

گونزالو افزود: «شکی نبود که ما کتاب را از بین نخواهیم برد. در سال ۲۰۲۲ یکی از نسخه‌های آن را برداشتیم و خواندیم و تقریبا شکی برایمان نماند. متوجه شدیم که کتاب کامل است و لازم نیست ویراستاری زیادی انجام بدهیم. لازم نبود چیزی به آن اضافه کنیم و تغییر چندانی نمی‌خواست. کلا به اندازه سه ثانیه به آن فکر کردیم، آیا این خیانت به والدین است؟ به خواسته پدرمان؟ بعد به این نتیجه رسیدیم که بله خیانت است! اما بچه‌ها به درد همین کار می‌خورند.»

پسر مارکز گفت «در نهایت گریزی از انتشار این کتاب نبود، به همین دلیل خانواده می‌خواستند نسخه‌ای را منتشر کنند که پسندشان باشد و کپی‌رایت آن حفظ بشود.»

این رمان در باره زنی میان‌سال است که تابستان‌به‌تابستان به‌تنهایی به جزیر‌ه‌ای سفر می‌کند تا سر مزار مادرش برود و با این‌که ازدواجی موفق دارد، در هر سفر دلدا‌ده‌ای تازه برمی‌گزیند.
این تنها رمان مارکز است که شخصیت محوری‌اش زن است.

مکس لیو، از روزنامه آی، می‌گوید خانواده و ناشران آقای مارکز بایست به خواسته نویسنده احترام می‌گذاشتند و کتاب را منتشر نمی‌کردند.

اغلب در مواردی که اثری ضعیف پس از مرگ نویسنده‌ای منتشر می‌شود، می‌توان گفت که این اثر با وجود ایرادهایش طرفداران پروپاقرص او را خوشحال می‌کند. به گفته لیو «این اثر قابلیت‌هایی هم دارد و در دنیایی شکل می‌گیرد که توازنی خاطره‌انگیز میان دنیای واقعیت و رویاگونه دارد.»

پلاک۵۲ را در تلگرام دنبال کنید

سارا پری، منتقد روزنامه تلگراف، در نقدی با سه ستاره گفته است در مجموع کتاب به طرزی عجیب تاثیرگذار است. «گویی کتاب هم مارکز جوان را در خود دارد و هم مارکز سالخورده را. با درک و شوخ‌طبعی ویژه دوران سالخوردگی که با رویکرد جست‌وجوگرایانه و محتاط یک تازه‌کار منتقل می‌شود.»

برای مطالعه بیشتر:

انتشار نسخه کامل اثر تابوشکن صادق هدایت پس از ۷۵ سال

به گفته او این رمان فاقد بحث‌های بی‌پایان و خلاقانه‌ایست که با حضور در لابه‌لای داستان‌های عامیانه، پس‌زمینه‌ای و کلامی به‌ بارزترین و بهترین‌ مشخصه‌های آثار مارکز تبدیل شده‌اند.»

به گفته او «تا ماه اوت» هیچ کاری برای بزرگتر کردن غول گابو انجام نمی‌دهد و در عین حال چیزی هم از او نمی‌کاهد.»

به جز کتاب تازه، اقتباسی از کتاب صد سال تنهایی مارکز هم برای تهیه سریال تلویزیونی اسپانیایی‌زبان در دست کار است.

به گزارش نیویورک تایمز، مارکز در طول زندگی‌اش پیشنهادهای متعددی برای تبدیل کتاب‌هایش به فیلم دریافت کرد اما آنها را رد می‌کرد چون که می‌خواست آثارش تنها به زبان اسپانیایی باشند.»

مارکز تنها نویسنده‌ای نیست که یک کتابش برخلاف خواسته نویسنده‌اش، بعد از مرگ منتشر شده می‌شود.

فرانتس کافکا، پیش از مرگ به مرض سل در سال ۱۹۲۴، به دوست خود، ماکس برود، گفت همه کارهایش را بسوزاند. اما برود در سال‌های ۱۹۲۵ تا ۱۹۵۳ مجموعه آثار او از جمله محاکمه، قصر و آمریکا را منتشر کرد.

ولادیمیر ناباکوف، نویسنده رمان لولیتا، نیز از همسر خود خواسته بود اگر نتوانست آخرین رمانش، اصالت لورا را تا قبل از مرگش به پایان برساند آن را از میان ببرد. در سال ۲۰۰۹ ، سی سال پس از مرگ ناباکوف، پسرش این اثر نیمه‌تمام را،که با مداد بر روی کارت‌های یادداشت‌برداری نوشته شده بود، منتشر کرد.

«تا ماه اوت» روز ۱۲ مارس، پنج روز دیگر، در بریتانیا منتشر می‌شود.