علی مومنیان | پلاک ۵۲

آخرین شماره مجله پلاک52

نویسنده: علی مومنیان

پای بساط عشق, طاقچه, فرهنگستان

مختصری در خصوص تاریخچه جزء لایتجزی 

اگر اتم ها وجود نمی داشتند (منظور از اتم همان جزء تقسیم ناپذیر است) تقسیم پذیری اجسام بی پایان بود و حال آنکه عقل خلاف این می گوید پس تقسیم پذیری اجسام و مواد در جایی متوقف می شوند. این سرحد نهایی تقسیم پذیری همان جزء لایتجزی است که اتم نام دارد. مکتب ویشه شیکا، اتم را ابدی، لایتجزی، قائم بالذات و غیر مخلوق می دانست.

پای بساط عشق, طاقچه, فرهنگستان

در اشتقاقات و اصل لغت حبّ 

محبت، واژه ای که آن را وصف نتوان کرد، به وصفی و حد نتوان نهاد به حدی که آن وصف و حدّ، هویدا و نزدیکتر بود به فهم از محبت، که گویند:حبّ به نزدیک زهاد ظاهرتر از اجتهاد است به معروفی و به نزدیک تایبان آسان یاب تر از ناله و فغان و به نزدیک ترکان مشهورتر از آلت سواری ایشان و قصه ی حب و حبیب به نزدیک رومیان ظاهرتر از صلیب.

پای بساط عشق, طاقچه, فرهنگستان

نگاهی به زندگی الفت اصفهانی 

تقریبا هجده سال داشت که برای تحصیلات عالیه­ی حوزوی به نجف اشرف سفر کرد؛ ولی حقیقتا دست و دلش به تحصیل علومی چون علم اصول فقه، که در آن زمان مورد توجه شیعیان جهان بود، نمی ­رفت؛ چرا که پرداختن به دقت ­های اصولی را برای استنباط احکام شرعیه بی­فایده می­ دانست و قلبا راضی به این تحصیل نبود.

خنیاگر خموش
پای بساط عشق, طاقچه

خنیاگر خموش 

نام مولوی معنوی صاحب «مثنوی» معروف را اغلب تذکره نویسان محمد و لقبش را «جلال ­الدین» ثبت کرده ­اند و همگی او را با این نام و لقب در کتب­شان خوانده ­اند. استاد بدیع الزمان فروزانفر، در مقدمه­ ی «کلیات شمس» تبریزی می­گوید:
در «نفحات الانس» جامی، این لقب در مورد مولوی بلخی بارها تکرار شده و لیک باید گفت که در ضمن کتب متقدمین، لقب مذکور دیده نشده است.

ادبیات ایران و جهان, پای بساط عشق, طاقچه, فرهنگستان

مناضله با ابلیس – بخش نخست 

نگاهی به تفاوت اقوال عرفای ایرانی به قول استاد شفیعی کدکنی عرفان نگاه هنری و جمال شناسانه است به الهیات و دین. از آن جایی که هنر برخاسته از ذوق و درونیات هنرمندان است؛ یعنی تراوشات ذوقی شخص هنرمند، طبیعی است که با اختلافاتی نیز…

ادبیات ایران و جهان, پای بساط عشق, طاقچه

اسیر دام تو هستم 

نگاهی کوتاه به زندگی و شعر استاد صغیر اصفهانی   اسیر دانه ی خال لب یارم من ای زاهد مکن دام دل من سبحه­ی صد دانه­ی خود را   چه کسی فکرش را می­کرد آقا محمد حسین، فرزند آقا اسدالله، که بافنده ­ی زحمت­کشی شده…