خاطرات یک مددکار اجتماعی – داستان طوبی
در سونا نشسته بودم، میخواستم فقط چند دقیقه با خودم خلوت کنم. سه ماه میگذشت از مادر شدنم و من هنوز در شوک تغییر بزرگی بودم که در زندگیام ایجاد شده بود. در افکار خودم غرق بودم که صدای همهمه از طبقه بالا آمد.
عمه خانم و غنایم جمعه سیاه
عمه خانم نشسته است روی نیمکت حیاط آسایشگاه و ناخنهایش را که هنوز بلند و خوش فرمند مانیکور میکند. -بهبه! عمه جان چه وسایل مانیکورتون خا…
توالت مردانه یا مردان در توالت ؟ مساله این است!
در پاریس که بودم یک دوست پاریسی به من گفت یک شهر برای پویایی به دو چیز نیاز دارد. اولی را نمیتوانم بگویم پس این طور وانمود میکنم که او …
جوراب، توالت ، پیچ گوشتی نمره 12 و دیگر هیچ
جمشید جان همینطوری که داری چای می خوری، بزار برات تعریف کنم. امروز رفته بودم تا به سنت همه ساله برای روز مرد برات جوراب بخرم. اینطوری نگا…
ماموریت در دوبی – قسمت چهارم
نوشته : رابین مور برگردان : غلامرضا کیامهر ماجراهای هیجان انگیز این رمان سیاسی در واقع نوعی افشاگری زیرکانه پشت پرده حوادث سه دهه آخر حکومت پهلوی است که یک سر تمامی این ماجراها به تهران دهه ۱۹۹۷۰ میلادی ختم می شود. شهری که نویسنده…
بی بی جان – قسمت دوم
تصویرسازی : حمید سهرابی بی بی جان تک و تنها در پلاک ۵۲ نشسته بود که پستچی در خانه اش را می زند. سال های سال است که دختر و داماد بی بی به کانادا مهاجرت کرده اند و بی بی جان در بی خبری…
نگاهی به وضعیت بیمه های عمر در کانادا
پلاک ۵۲: بدون تعارف ، بیمه عمر در کانادا با زندگی مردم از تولد تا مرگ عجین است و بدون آن روزگار سخت می گذرد. طبق اطلاعات منتشر شده توسط C…