حاجی واشنگتن در ینگه دنیا : قصه اول
از عجایبِ روزگار، فرضییه، ینگه دنیا، سالها در زیرِ زمین، ناشناخته باقی ماند تا نوبت به ناصرالدین شاه چهارمین پادشاهِ قاجار رسید. مدتها گذشت تا آمریکا نخست بنجامین و بعد از او مستر پرات را بعنوان دومین سفیرِ خود در ایران به حضور ناصرالدین شاه، میفرستد و شاه هم برای مودت و دوستی و ارتباط بین دو کشور، تصمیم میگیرد، که سفیر لایقی به آمریکا گسیل دارد.
داستان کوتاه سلدیس
چند روزی بود که در شبکه های اجتماعی در جستجوی همکلاسی دوران دبستانم بودم. بسیار مشتاق بودم تا پیدایش کنم. دختر ظریفی که توازن زیبایی از صورتی گرد، پوستی گندم گون، بینی کوچک را به رخ می کشید. چشم هایش مثل دو خلیج که خدا با حوصله آنرا خلق کرده باشد روی صورتش پادشاهی می کرد.
ماموریت در دوبی – قسمت سی و ششم
به شیخ بگو که وضعیت مالی مجله لایف در حال حاضر به مراتب خراب تر از زمانی است که ما این فیلم را تهیه می کردیم. به او بگو که شبکه تلویزیونی ای. بی. سی هم در وضعیت مالی وخیمی قرار دارد و به همین سبب صاحبانش تصمیم داشتند آنرا به کمپانی آی.تی.تی بفروشند.
ماموریت در دوبی – قسمت سی و پنجم
بعد از شرح مفصلی که سرهاری درباره خوراک ماهی به میهمانانش داد هجوم به سوی سینی های ماهی آغاز شد. تقریبا هیچ یک از میهمانان سرهاری انتظار نداشتند که در قلب آن بیابان خشک و بی آب و علف چنان میهمانی مجلل و پرتشریفاتی به سبک غربی ها ترتیب یافته باشد.
ماموریت در دوبی – قسمت سی و چهارم
من شک ندارم که ظرف چند سال آینده این منطقه پر از خانه های مدرنی خواهد بود که آمریکاییان غرق در ناز و نعمت در آنها زندگی خواهند کرد. جان استکس و تورن ول در حالیکه از شیشه اتومبیل به افق دور دست نگاه می کردند به صحبت های فیتز گوش می دادند.
داستان کوتاه – دلباغ
هر سال پایان اسفند ماه آغاز روزهای خوش من و می گل و آرامه بود، چون فارغ از دنیای کتاب و مدرسه برای تقریبا دو هفته از خانه های مان در تهران به دلباغ در شمیران کوچ می کردیم.
ماموریت در دوبی – قسمت سی و سوم
جان استکس و تورن ول هر دو از شنیدن خبر ملاقات شیخ حمد و شیخ زاید عمیقا ابراز خوشحالی کردند زیرا در نقشه عملیاتی آنها نام شیخ زاید حاکم ابوظبی در راس فهرست رهبران عرب که باید طرف مذاکره قرار می گرفتند قرار داشت.
داستان کوتاه – در مسیر آبشار
در ابتدای مسیر به سمت آبشار از راه طولانی، باریک و شیبداری گذشتیم. نفر به نفر از دالان درختی رد شدیم تا از صخره سنگی به پایین بپریم. من نفر سیزدهم گروه بودم.