ایکس باکسی به نام ایران
راستش الان چند ماهه که هر شماره می گم دفعه دیگه که حال همه مون بهتر بود و فلان مشکلو رد کنیم یه طنز باحال می نویسم که کلی با هم بخندیم ول…
عمه خانم به جنگ کرونا می رود
آقاشیر، عطاری محل محموله سفارشی عمهخانم را در کیسه سیاه داد دستم و گفت سریع برسان. ساعت ملاقات نبود اما رفتم داخل. عمه جان با خوشحالی کی…
یک دو سه … بی نهایت دوست داشتن
چند وقت پیش خیلی شانسی پسر عمویم خسرو را در مغازه ی کادو فروشی دیدم. نزدیک روز ولنتاین بود و خسرو را در حالی دیدم که می خواست چهار پنج خر…
ولنتاین، مالیات و دیگر هیچ
روز ولنتاین بود. شیک و پیک کرده و شکلات و عروسک خرس قرمز به دست می خواستم از خانه خارج شوم که دیدم پدرم نشسته تو اتاق پذیرایی و اخبار مجل…
ولنتاین در آسایشگاه سالمندان
رسیدم دیدم عمه خانوم نشسته توی حیاط با آقا اصلان، باغبان پیر و خشکیده آسایشگاه دل میدهد و قلوه میگیرد. صدای خنده عمه کل حیاط را گرفته ب…
داستان کاکا کیومرث و روز عشاق
با توجه به فرارسیدن روز ولنتاین واینکه عشاق در این روز به یکدیگر خرس و قلب هدیه می دهند مناسب دیدم که فلسفهی این رسم را طبق معمول! کشف ک…
دیوید! تو رو خدا نیا اینجور جاها
روز ملاقات نیست اما از آسایشگاه زنگ زدهاند که بیایم عمه را ببینم. ناخوش شده و قرار ندارد. در راهرو قدم میزند. دستش را میگیرم و روی نیم…
آخرین گفتگوی خانوادگی سال ۲۰۱۹
– هانی . به مناسبت سال نو بهتر نیست یک ذره در اجرای سفت و سخت این رژیم غذایی تخفیف بدیم؟ – عزیز تنبلم . مثلا چی کار کنیم؟ – مثلا یک چیز ک…
جدول ۲۰۲۰ عمه
عمه خانوم با لباس بابانوئل نشسته بود کنار درخت کریسمس و داشت یادداشت مینوشت. کنارش نشستم. -عمه جان! حسابی خارجی شدیا. -از یارو پرسیدن اه…