طنز پرداز : پری‌سا شمس

عمه خانوم با لباس بابانوئل نشسته بود کنار درخت کریسمس و داشت یادداشت می‌نوشت. کنارش نشستم.

-عمه جان! حسابی خارجی شدیا.

-از یارو پرسیدن اهل کجایی؟ گفت زنجان. گفتن زنجانی هستی؟ گفت نه هرجا زادگاه زن جانم باشه، منم اهل همون‌جام. حالا حکایت منه. نومزد خارجکی کردم، باید به رسم و رسومش احترام بذارم.

-عمه جان! فکر نمی‌کنید برعکسش درسته. یعنی دیوید باید به رسم ما ایرانیا احترام بذاره؟

-نه. من خیلی فمینیست نیستم.

-خب پس با این وصف سال نو شما از الان شروع شده.

-بله. اگه چشم شور تو بذار، سال خوبی هم درپیشه.

-چطور؟ -رمل و اسطرلاب زدم، دهه که داره عوض می‌شه همه چی نو می‌شه.

-چه عالی! یعنی بساط ظلم و جور تو دنیا برچیده می‌شه؟

-نه! اون که همیشه هست. ولی احمقا می‌میرن و باهوشا می‌مونن. تو هم کار ناتمومی چیزی داری، به انجام برسون مادر. گمون نکنم خیلی وقت داشته باشی.

چشم‌هایم چهارتا می‌شود. -یعنی من احمقم عمه‌جان؟

-نیستی؟

-نه خب! من آدم عاقل و معقولیم.

-خبرت چهل سالته نه زنی، نه بچه‌ای، نه بخت و بالینی. عینکی شدی بدبخت کچل!

-من از پونزده سالگی عینکی بودم عمه. چه ربطی داره؟

-از همون وقت باید زنت می‌دادیم. تو این دهه جدید دستتو از تو چیزت دربیار، از تو جیبت! بزن به زانوت پاشو برو دنبال یه بخت و اقبال. ۲۰۲۰ زن بگیری،۲۰۲۱ زنت بزاد، جخت بچه زبون که باز کنه قسم راستش می‌شه به خاک آقام. پیر و پلاسیده شدی.

-عمه شما الان سال نو و دهه تازه رو بهونه کردی که فقط حال منو بگیری، نه؟

-نه! تو رو که خدا زده. من اینا رو گفتم که بگم باید برنامه‌ریزی داشته باشی وگرنه که تقویم و سال بهانه‌اس. این روزها و عددا همه الکین. مهم اینه که تو حالیت باشه عمر آدمی محدوده. چشم هم بذاری اجل اومده داره کله طاستو می‌بوسه.

-خب عمه جان! بالاخره من نفهمیدم سال عدد و رقمه الکیه یا باید جدی بگیریمش و حواسمون جفت کارمون باشه؟

عمه دفترش را نشان داد. لامصب پر از جدول‌های منظمی بود که گویی با اکسل کشیده بودند.عمه بشکن زد و خواند:

– جدولو ببین جون بابا! خودتو بلرزون آقا! همه می‌گن عمه پاشو همه رو برقصون بابا!

-این جدول قر و قمبیله‌اس؟

-نخیر! اینا جدول برنامه‌ریزی یک ساله منه.

-چه جالب که همه روزها رو توش نوشتین. همه‌‌اش هم که عین همه. زبان، ورزش، زیبایی

-خب باید حسابی خودمو آماده کنم واسه مهاجرت به کانادا دیگه.

-زبان می‌فهمم به درد مهاجرت می‌خوره ولی ورزش و زیبایی رو نمی‌فهمم به چه درد می‌خوره.

-اونا به بخش عروسیم با دیوید ربط داره. تو هم بهتره یه تصمیم جدی واسه سال تازه بگیری. اگه عرضه زن گرفتن نداری، لااقل عاشق شو. بی‌عشق زندگی هیچ رنگ و صفایی نداره.

ساعت ملاقات تمام شده بود. گونه عمه را به سختی از میان آنهمه ریش سفید مصنوعی پیدا کردم و بوسیدم و در هوای غبارآلود تهران راه افتادم تا به جدولی که باید می‌ساختم فکر کنم.