استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاک۵۲ بلامانع است.
طنز پرداز : پریسا شمس
عمه خانوم با لباس بابانوئل نشسته بود کنار درخت کریسمس و داشت یادداشت مینوشت. کنارش نشستم.
-عمه جان! حسابی خارجی شدیا.
-از یارو پرسیدن اهل کجایی؟ گفت زنجان. گفتن زنجانی هستی؟ گفت نه هرجا زادگاه زن جانم باشه، منم اهل همونجام. حالا حکایت منه. نومزد خارجکی کردم، باید به رسم و رسومش احترام بذارم.
-عمه جان! فکر نمیکنید برعکسش درسته. یعنی دیوید باید به رسم ما ایرانیا احترام بذاره؟
-نه. من خیلی فمینیست نیستم.
-خب پس با این وصف سال نو شما از الان شروع شده.
-بله. اگه چشم شور تو بذار، سال خوبی هم درپیشه.
-چطور؟ -رمل و اسطرلاب زدم، دهه که داره عوض میشه همه چی نو میشه.
-چه عالی! یعنی بساط ظلم و جور تو دنیا برچیده میشه؟
-نه! اون که همیشه هست. ولی احمقا میمیرن و باهوشا میمونن. تو هم کار ناتمومی چیزی داری، به انجام برسون مادر. گمون نکنم خیلی وقت داشته باشی.
چشمهایم چهارتا میشود. -یعنی من احمقم عمهجان؟
-نیستی؟
-نه خب! من آدم عاقل و معقولیم.
-خبرت چهل سالته نه زنی، نه بچهای، نه بخت و بالینی. عینکی شدی بدبخت کچل!
-من از پونزده سالگی عینکی بودم عمه. چه ربطی داره؟
-از همون وقت باید زنت میدادیم. تو این دهه جدید دستتو از تو چیزت دربیار، از تو جیبت! بزن به زانوت پاشو برو دنبال یه بخت و اقبال. ۲۰۲۰ زن بگیری،۲۰۲۱ زنت بزاد، جخت بچه زبون که باز کنه قسم راستش میشه به خاک آقام. پیر و پلاسیده شدی.
-عمه شما الان سال نو و دهه تازه رو بهونه کردی که فقط حال منو بگیری، نه؟
-نه! تو رو که خدا زده. من اینا رو گفتم که بگم باید برنامهریزی داشته باشی وگرنه که تقویم و سال بهانهاس. این روزها و عددا همه الکین. مهم اینه که تو حالیت باشه عمر آدمی محدوده. چشم هم بذاری اجل اومده داره کله طاستو میبوسه.
-خب عمه جان! بالاخره من نفهمیدم سال عدد و رقمه الکیه یا باید جدی بگیریمش و حواسمون جفت کارمون باشه؟
عمه دفترش را نشان داد. لامصب پر از جدولهای منظمی بود که گویی با اکسل کشیده بودند.عمه بشکن زد و خواند:
– جدولو ببین جون بابا! خودتو بلرزون آقا! همه میگن عمه پاشو همه رو برقصون بابا!
-این جدول قر و قمبیلهاس؟
-نخیر! اینا جدول برنامهریزی یک ساله منه.
-چه جالب که همه روزها رو توش نوشتین. همهاش هم که عین همه. زبان، ورزش، زیبایی
-خب باید حسابی خودمو آماده کنم واسه مهاجرت به کانادا دیگه.
-زبان میفهمم به درد مهاجرت میخوره ولی ورزش و زیبایی رو نمیفهمم به چه درد میخوره.
-اونا به بخش عروسیم با دیوید ربط داره. تو هم بهتره یه تصمیم جدی واسه سال تازه بگیری. اگه عرضه زن گرفتن نداری، لااقل عاشق شو. بیعشق زندگی هیچ رنگ و صفایی نداره.
ساعت ملاقات تمام شده بود. گونه عمه را به سختی از میان آنهمه ریش سفید مصنوعی پیدا کردم و بوسیدم و در هوای غبارآلود تهران راه افتادم تا به جدولی که باید میساختم فکر کنم.