طنز پرداز : شهرام شهیدی

روز ولنتاین بود. شیک و پیک کرده و شکلات و عروسک خرس قرمز به دست می خواستم از خانه خارج شوم که دیدم پدرم نشسته تو اتاق پذیرایی و اخبار مجلس را از رادیو دنبال می‎کند.

تا مرا دید بلند داد زد: خرس گنده، به جای این جلف بازی‎ها اون لگن را بردار بیار اینجا. آوردم. دیدم رویم به دیوار قصد دارد قضای حاجت کند.

گفتم پدرجان تا جایی که می‎دانم مختصر پا دردی داشتید. اما خدا را شکر و بزنم به چوب تا دیشب که راه می‎رفتید. الان چرا بلند نمی‎شوید بروید – گلاب به رویتان – دست به آب؟ خدای ناکرده، زبانم لال، چیزی شده؟ ناراحتی‎ای چیزی؟

اصلا نگاهم نکرد اما جواب داد: پسرم. تا حالا شده من کار بیخودی کرده باشم؟

جواب دادم: نخیر.

ایشان ادامه داد: عزیزجان مگر همین چند وقت پیش نبود که یک کارشناس گردشگری در تلویزیون اعلام کرد باید گردشگری را از داخل خانه شروع کرد؟ خب در آن فرمول، دستشویی رفتن هم تور گردشگری محسوب می‎شود یا خیر؟

عرض کردم: بله خب.

ایشان ادامه داد: از طرفی دستشویی هم در همه خانه ها جزیی از خانه نیست و خارج از فضای اصلی خانه تعریف می شود.

گفتم: درست می فرمایید.

گفت:

پس با این حساب رفتن به دستشویی در آن فرمول سفر خارجی محسوب می‎شود. خب مجلس هم که در لایحه بودجه ۹۹ تصویب کرد از سفرهای خارجی مالیات بگیرند. فردا روزی اگر از این خانه مالیات سفر بگیرند خودتان باید پرداخت کنید.

من که با همین لگن اموراتم را می‎گذرانم!

بعد نگاهی به من کرد و گفت: می بینم خرس قرمز و شکلات قلبی خریده‎ای. این دوست شما مادربزرگ مجردی ندارد که شب ولنتاینی حوصله اش سر رفته باشد؟ برو خوب فکرهایت را بکن که بگویی نه، باید مالیات بر ولنتاین بدهی. از من گفتن بود.