مهدی اخوان ثالث (۱۰ اسفند ۱۳۰۷ – ۴ شهریور ۱۳۶۹)، شاعر پرآوازه، ادیب و موسیقی‌پژوه ایرانی و نام و تخلص وی در اشعارش م. امید بود. اشعار او زمینهٔ اجتماعی دارند و گاه حوادث زندگی مردم را به تصویر کشیده‌است؛ همچنین دارای لحن حماسی آمیخته با صلابت و سنگینی شعر خراسانی و نیز در بردارندهٔ ترکیبات نو و تازه است.
اخوان ثالث در شعر کلاسیک فارسی توانا بود و در ادامه به شعر نو گرایید. از وی اشعاری در هر دو سبک به جای مانده‌است. همچنین او آشنا به نوازندگی تار و مقام‌های موسیقایی بود.

نشسته از چپ (ردیف اول): سیمین بهبهانی، مهدی اخوان ثالث، ابوالحسن نجفی، محمدعلی سپانلو و شهرزاد سپانلو؛ ایستاده: اسماعیل نوری علاء؛ نشسته از چپ (ردیف دوم): نعمت آزرم، حسن پستا، محمود مشرف آزاد تهرانی، ۱۳۵۹

شعرهای اخوان در دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ شمسی روزنه هنری تحولات فکری و اجتماعی زمان بود و بسیاری از جوانان روشنفکر و هنرمند آن روزگار با شعرهای او به نگرش تازه‌ای از زندگی رسیدند. مهدی اخوان ثالث بر شاعران معاصر ایرانی تأثیری عمیق داشته‌است. هنر اخوان در آمیزش شعر کهن و سبک نیمایی و سوگ او بر گذشته، مجموعه‌ای به وجود آورد که خاص او بود و اثری عمیق در هم‌نسلان او و نسل‌های بعد گذاشت.



نوش گوشتان : باغ من

 

آسمانش را گرفته تنگ  در آغوش

ابر؛ با آن پوستین سرد نمناکش.

باغ بی برگی،

روز و شب تنهاست،

با سکوت پاک غمناکش.

گوش کنید : زندگی از مجموعه شعر راهی و آهی هوشنگ ابتهاج

ساز او باران، سرودش باد،

جامه­اش شولای عریانی­ست.

ور جز اینش جامه­ای باید،

بافته بس شعله­ی زر تار و پودش باد.

گو بروید، یا نروید، هرچه در هرجا که خواهد، یا نمی­خواهد.

باغبان و رهگذاری نیست.

باغ نومیدان،

چشم در راه بهاری نیست.

 

گر ز چشمش پرتو گرمی نمی­تابد،

ور به رویش برگ لبخندی نمی­روید؛

باغ بی برگی که می­گوید که زیبا نیست؟

داستان از میوه­های سر به گردونسای اینک خفته در تابوت

پست خاک می­گوید.

باغ بی برگی

خنده­اش خونی­ست اشک آمیز.

جاودان بر اسب یال افشان زردش می­چمد در آن

پادشاه فصل­ها، پاییز.

مجموعه شعر: زمستان       شاعر: مهدی اخوان ثالث