پایداری در تغییر مداوم

دگرگونی، دگرسانی، دگردیسی، ناپایداری و به مفهومی جریان داشتن و عدم ثبات. از حالی به حالی دیگر برگردانیدن و دیگرگون کردن یا شدن. هراکلیتوس، فیلسوف یونانی به درستی می‌گوید؛ تنها چیز ثابت در زندگی تغییر است! اگر زندگی چون رود تصور شود، آب درون رود هیچ وقت یکی نیست و در هر لحظه تغییر می‌کند.

از همین رو، وی اعلام می‌دارد: هیچ انسانی در یک رود دو بار قدم نگذارده است.

هراکلیتوس

 

تغییر در بسیاری مواقع به صورتی جبری است و خارج از کنترل ما اتفاق می افتد و در پاره ای مواقع به صورتی اختیاری حادث می‌گردد و آدمی بابت بهتر کردن شرایط برای رسیدن به اهداف و آمال،  دست به تغییر روش، رفتار، باور و حتی نگرش خود می‌زند. همچنین یافته های جدید در علوم مختلف از جمله اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی و غیره… در بسیاری از مواقع انسان را چه به صورت اختیاری و چه به صورت جبری در مسیر تغییر قرار می‌دهد.

تغییر در دوران مدرن و در عصر ارتباطات بیش از پیش قابل درک است؛ پیشرفت لحظه ای علم، شدت رقابت در بنگاه های اقتصادی، در هم تنیده شدن روابط ملت‌ها در دهکده جهانی و اثر گذاری و پذیری انسان‌ها بر  یکدیگر به دلیل نزدیکی و پیدایش شبکه های اجتماعی همه و همه ما آدم‌ها را تبدیل موجوداتی تغییر پذیرتر کرده است. از این رو تغییر پذیر بودن جزو توانایی های مثبت و لازم برای افراد و  سازمان‌های موفق در دنیای امروز تلقی می‌گردد.

حکومت‌ها نیز از این امر مستثنا نیستند،

اصرار بر اهداف، روش‌ها و شیوه های مردمداری که در نظر اجتماع منسوخ است و دیگر دغدغه های جامعه نمی‌باشد و نیازهای آنان را ارضاء نمیکند، لاجرم به اعتراض و نافرمانی‌های مدنی می انجامد.  و اگر این اعتراضات مسالمت آمیز و درخواست به تغییر در چارچوبی مدنی راه به جایی نبرد، تبدیل به اعتراضات خشونت آمیز می‌گردد که هزینه های بیشتری برای جامعه در پی خواهد داشت. از آنجا که هیچگاه در تاریخ  در هیچ ملک و زمینی، حکومت برخلاف میل ملت دوام و قوامی نیافته است، حاکم یا به تغییر تن در داده یا حکومت را به حاکمی دیگر تحویل داده است.

 از آنجا که علم بشر مدام در حال تغییر است، خواسته ها و مطلوب های بشر نیز مدام در تغییر و تحول می‌باشند و از این رو بهترین نوع حکومتداری، سیستم دمکراتیک شناخته شده است، چرا که تغییر پذیرترین نوع حکومت است که به تمرین در واقعیت جهان پرداخته است.

تغییر و چگونگی مواجه با آن

جهان بیرون و درون به صورتی دائمی در حال تغییر و دگرگونی است و این نکته ذهن هوشیار را به سوی چگونگی مواجه با این امر سوق می‌دهد. چنین به نظر می‌رسد که تغییر پذیری خصوصیتی است که لازمه بقا می‌باشد. در سازمان‌های اقتصادی این توانایی جزو مزیت رقابتی محسوب می‌گردد، چرا که هم نیاز  مصرف کنندگان و مشتریان تغییر می‌کند و هم شرایط کار و رقابت در بازار پایدار نمی‌باشد و از این رو نمی‌توان به یک شیوه به فعالیت در دراز مدت ادامه داد. سرعت در تغییر پذیری  یک روی سکه و مدیریت یا هدایت صحیح تغییر روی دیگر آن می‌باشد.

اصرار و پافشاری بر نظر، رای، عقیده و روش به هر قیمت و در هر شرایط، یاد آور خر شیطان است که فرد نمی‌خواهد از آن پیاده شود!

حرکت‌های رادیکال و بی برنامه

گرچه قابلیت به تغییر و سرعت در تغییرپذیری روی اجتناب ناپذیر موفقیت و ماندگاری سازمان‌ها، ارگان‌ها، جمعیت‌ها و حتی حکومت‌ها می‌باشد اما حرکت‌های رادیکال و بی برنامه می‌تواند تغییر را پر هزینه رقم بزند. منطقی می‌نماید که برای رویارویی با تغییر  نیز با دیدی فایده گرا برخورد نمود و تغییر را بر اساس هزینه و فایده مدیریت کرد، چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی. معمولا در مواجه با تغییر و یا ایجاد نمودن تغییر، به روش‌های رادیکال، هزینه های بیشتر و فواید کمتری در پی خواهد داشت.

تئوری های نارنجی:

رهبری کردن و هدایت تغییر به سمت مطلوب ها، بستر سازی و آمادگی افراد در مواجه با آن، شفافیت و اطلاع رسانی صریح و صحیح در چگونگی رسیدن به اهداف و خواسته ها، برنامه ریزی و زمان بندی و به طبع آن چگونگی استفاده از منابع و نیروها از اجزای جدا ناشدنی برای ایجاد یا مواجه با تغییر به صورتی کم هزینه و پر فایده محسوب می‌گردند.  استفاده از روش‌های احساسی و هیجانی برای رسیدن به تغییر به هر قیمت و به هر روش خیلی عقلانی به نظر نمی آید. نباید فراموش کرد گرچه تغییر خوب است ولی تغییر به خودی خود نمی‌بایست هدف باشد.

 حرف مرد یکی نیست!

اصرار و پافشاری بر نظر، رای، عقیده و روش به هر قیمت و در هر شرایط، یاد آور خر شیطان است که فرد نمی‌خواهد از آن پیاده شود. درصورتی که قابلیت پیاده شدن و نگاه کردن به شرایط و آرای دیگران قابلیتی است که باید مورد تجلیل قرار گیرد و اگر مردانگی به سختی کار است، این کار خیلی سخت تر است که آدمی خود را جای دیگران قرار دهد و از منظر آنان نظاره گر باشد، و در صورت دیدن بخشی دیگر از حقیقت که تا به حال ندیده بود تغییر در نظر و باور خود را اعلام و اجرا دارد.

حرف که یکی باشد و یکی بماند، فکر به فاسد شدن سوق پیدا می‌کند و چشم کم سو می‌شود و گوش سنگین. انسان باید در حق طلبی پایدار باشد و حق با یافته های جدید صورت عوض می‌کند پس نظر و رای نیز در دنیایی که همه چیز آن در حال تغییر است، نمی‌تواند ثابت بماند.

چنین می‌نماید که انسان آزاد و حق طلب، تغییر پذیرتر است، کمتر اصرار می‌ورزد و بیشتر حواس خود را صرف دریافت یافته های جدید می‌نماید و اگر لازم شد راه های رسیدن، و حتی خود هدف را بر اساس یافته ها تغییر و تطبیق می‌دهد.

تغییر پذیری امکان موفقیت را بیشتر می‌کند و روحیات آدمی را با تعصبات خشک فاصله می‌بخشد و چون تغییر جزو ثابت زندگی است، زندگی کردن به شیوه ای تغییر پذیر به انسان آرامش و شادی بیشتری می دهد. چون شادی و آرامش مطلوب ما است؛ پس تغییر و تغییر پذیر بودن نیز می‌بایست مطلوب تلقی گردد.