جَعفَرِ شَهری‌باف (۱۲۹۳ در عودلاجان تهران - ۶ آذر ۱۳۷۸ در تهران) نویسنده ایرانی و پژوهشگر تاریخ تهران است. استاد جعفر شهری در دو مجموعهٔ طهران قدیم (۵ جلد) و تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم (۶ جلد)، حال و هوای تاریخی تهران را با جزئیاتش بیان می‌کند. دیگر اثر او، قند و نمک، مجموعه‌ای از اصطلاحات اصیل تهرانی با توضیحات و پیشینه است.

گزیده ای از کتاب قند و نمک

قسمت سوم

 

  • تو مو میبینی و من پیچش مو

توجه دادن جوان ، بی تجربه ، ناپخته به ظاهربینی و این که نه آن است که او می نگرد، با پسوند .. تو ابرو من اشارت های ابرو.

  • تهران خاک دامنگیر دارد

عذر مهاجرین ماندگار شده به تهران که خاک آن را دامنگیرمی دانستند.

  • تیر به سنگ خوردن

محرومیت ، ناامید شدن، خلاف خواسته شدن

  • ثواب کردم کباب شدم

حرف کسی که از کار خیر و دستگیری و خدمت ، نتیجه ی معکوس گرفته باشد.

  • جانماز آب کشیدن

تظاهر به تقدس ، در حدی که به طهارت جانماز شک کند.

  • جلوی زبون مردمو نمی تونی بگیری ، در گوشتو بگیر

دستور بی اعتنایی به حرف مردم

  • مثل آفتاب روشن بودن

امر آشکار غیر تردید، وضوح داشتن.

  • اسم بد نومی

ننگ و نامه روی کسی آمدن.

  • اسمش بده،‌طعمش بد نیست!!

به کسی که زشتی اسم غذایی را دلیل بدی طعم او معلوم بکنه

ضرب المثل­ های تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت دوم

: دختری به مادرش گفت: چه اسم بدی! مادرش جواب داد…

  • اشکش دمِ مشکشه

آماده به گریه،‌ به کسی که از رقت یا حیله اشکش دیده بشود.

 

  • اعیون شده با کارت و چنگال می خوره!

مسخره کسی که در راه رفتن دست به پشت گرفته باشد.

  • افسرده دل افسرده کند انجمنی را

جواب ناراحتی که از او بپرسند چرا حرف نمی زند.

  • اقبال اومدنش شرط نیست،‌شناختش شرطه

توجه دادن به شناختن فرصت و پیشامد.

  • اکبر ندهد خدای اکبر بدهد

جواب کسی که خبر ناامید کننده از جانب طرف امید بشنود.

  • اگر به شهر یک چشمی ها وارد شدی، یک چشمت را هم بزار

مطابق جمع بودن، همسایی و هم خویی و همزبانی با همنشین داشتن

  • اگر دانی که نان دادن صوابه / خودت بخور که بغدادت خرابه

طعنه به کسی که وعده بیهوده بدهد.

  • اگر را با مگر تجویز کردند / از او طفلی برون شد کاشکی نام

امید نبستن به اگر و مگر…

  • اگر رمال غیب می دانست گنج پیدا می کرد.

به کسی که از عامل کاری ایراد ناتوانی بکند.

اگه امام حسین کشته شد،‌ برا روضه خونا بد نشد.

ضرر یا مرگ کسی باعث خیر و سود دیگری شدن