ضرب المثلهای تهرانی به زبان محاوره ای
جَعفَرِ شَهریباف (۱۲۹۳ در عودلاجان تهران – ۶ آذر ۱۳۷۸ در تهران) نویسنده ایرانی و پژوهشگر تاریخ تهران است. استاد جعفر شهری در دو مجموعهٔ طهران قدیم (۵ جلد) و تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم (۶ جلد)، حال و هوای تاریخی تهران را با…
ضرب المثلهای تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت ششم
یابوی پیشاهنگ آخرش توبره کِش می شه:طعنه به نامدار و پرآوازه ای که به خواری و خفت افتاده باشد. مانند قهرمان و پهلوان بزن بهادری که از دور خارج شده و به پیسی و نکبت افتاده باشد.
ضرب المثلهای تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت هشتم
مظفرالدین شاه در زمان ولیعهدی به پدرش ناصرالدین شاه نوشت دخلش به خرجش نمی خواند جایی را تیول ( منافع ملک و مستغلاتی مانند ده و ملک و آب و آسیاب ) او بکند.
ضرب المثلهای تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت هفتم
سر سفره، خاله خواهر زاده رو نمی شناسه:از ساده ترین و بهترین آزمایشات از دوست که علاقه اش واقعی و یا به ریا است،در سر سفره و حضور خوراکی می باشد که همه اش به فکر خود می باشد یا به فکر رفیق هم هست.
ضرب المثلهای تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت پنچم
ماس مختار سلطنه س، می بینی ماسّه، می خری دوغه، می خوری آبه : متاع فریبنده،جنسی که ظاهر خوش و باطنی خراب داشته باشد – مختارالسلطنه یکی از حکام ستمگر تهران بود که قیمت بر روی اجناس نهاده، درنتیجه هر چه از جمله ماست بد و خراب شده،نام ماستِ مختار السلطنه گرفته بود.
ضرب المثل های تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت چهارم
وعده ی سر خرمن : قول و وعده ی بی پایه یا دروغ – روستاییان قول پرداخت بدهی های خود را به جمع آوری محصول و فروش خرمن می دادند.
داشتم بالشتکی در شب که من را یار بود
در استان خراسان جنوبی، شهرستان قاین رسم بالشت زنی در ازدواجهای آنان وجود دارد که هنوز هم به همان شور و شوق برگزار می شود؛ بدین صورت که در شب عقد، بالشت داماد بر سر جوانان دم بخت زده می شود.
ضرب المثل های تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت سوم
تو مو میبینی و من پیچش مو
توجه دادن جوان ، بی تجربه ، ناپخته به ظاهربینی و این که نه آن است که او می نگرد، با پسوند .. تو ابرو من اشارت های ابرو.