جَعفَرِ شَهری‌باف (۱۲۹۳ در عودلاجان تهران – ۶ آذر ۱۳۷۸ در تهران) نویسنده ایرانی و پژوهشگر تاریخ تهران است. استاد جعفر شهری در دو مجموعهٔ طهران قدیم (۵ جلد) و تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم (۶ جلد)، حال و هوای تاریخی تهران را با جزئیاتش بیان می‌کند. دیگر اثر او، قند و نمک، مجموعه‌ای از اصطلاحات اصیل تهرانی با توضیحات و پیشینه است.

جای آینه سر بخاری، جای کفش دمِ در

برای هر کس باید مکان و منزلت معلوم در نظر گرفت، چه حقیر را به بزرگ کردن جسور و معتبر را به حقیر کردن عاطل می شود.

جا به جا ک نعبدو جا به جا ک نستعین

محل و مکان حرف و حرکات را که شاید، یا نشاید در نظر داشتن.

در مفهوم : هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.

جایی که عقاب پر بریزد / از پشه لاغری چه خیزد؟!

جایی که فلان در امرش  فرو ماند، از من یا از فلان چه توقع می توان داشت؟!

تو کوک کسی رفتن

به تجسس وضع و حال کسی بر آمدن. درصدد سر از کار کسی در آوردن.

توم خودمو می کشه بیرنم مردومو

ظاهر حسدآور حسرت زا که برای محسود درون غم انگیز داشته باشد.

:صاحب باغی را دوستان در گردش عید به باغ آمده، شکوفه های درختانش را که نشان از بر و بار فراوان می داد دیده، بر زندگی دور از جنجال شهری و استنشاق هوای خوش و درختان سودآورش حسرت می خوردند، و چیزی نمی گذشت که انقلابات هوای بهاری و باران و تگرگ های آن درختانش را عوروت ( برهنه، مرغی که پرش را کنده باشند) و خودش را در غم دوجانبه ی خسارت و حسرت حسودان می نشاند!


گپ و گفت با جزمین کارا ، ترانه سرا و خواننده ایرانی سوئدی ( فیلم کامل را تماشا کنید)


چاه کن همیشه ته چاس!

بد دل و بد ذات همیشه گرفتار است.

: بد مکن که بد افتی / چَه مَکَن که خود اُفتی

ضرب المثل­های تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت هفتم

چپقشو چاق کرد

حسابش را رسید ، از جلو کسی درآمدن، کسی را ضایع و بی آبرو کردن.

گَز نکرده پاره می کنه

نیندیشیده به کاری دست زدن


بیمه مسافرتی با پانزده سال سابقه در ایران و کانادا به همراه امکان پرداخت ارزی یا ریالی و خدمات ویژه از درب منزل : مشاوره تلفنی

والدین، سوپر ویزا، تحصیلی، کاری، توریستی


گشنگی نکشیدی عاشقی از یادت بره

و دنباله اش: تنگت نگرفته هر دو را فراموش بکنی!

نونش تو روغنه، روغنش تو دبه

نشان دادن وضع روبه راه، درباره کسی که شغل و کار پرمنفعت به دستش باشد. راحت و فراغت و آسوده خاطری.

 

ساخت برج شهیاد (آزادی) سال ۱۹۷۱

هر چه در بغداده از خلیفه س

نظر به حاکم طماع،‌ به حکمران و هر مدعی حریص

: مظفرالدین شاه در زمان ولیعهدی به پدرش ناصرالدین شاه نوشت دخلش به خرجش نمی خواند جایی را تیول ( منافع ملک و مستغلاتی مانند ده و ملک و آب و آسیاب ) او بکند. ناصرالدین شاه جواب داد این حرف ها چیست می زنی؟ همه آذربایجان تیول تو است. من هم میمیرم همه ایران تیول تو می شود!