جَعفَرِ شَهری‌باف (۱۲۹۳ در عودلاجان تهران - ۶ آذر ۱۳۷۸ در تهران) نویسنده ایرانی و پژوهشگر تاریخ تهران است. استاد جعفر شهری در دو مجموعهٔ طهران قدیم (۵ جلد) و تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم (۶ جلد)، حال و هوای تاریخی تهران را با جزئیاتش بیان می‌کند. دیگر اثر او، قند و نمک، مجموعه‌ای از اصطلاحات اصیل تهرانی با توضیحات و پیشینه است.

عرب را از شتر پایین آوردن

شریر و بدقلق را سر جای خود نشاندن،‌ نظر به یک دنده ای که به هیچ صراط مستقیم نبوده همچنان بر سر حرف و لجبازی خودش باشد.

عرشو سیر کردن

حظ کردن، مشعوف شدن، ذوق زده شدن، وقوع امر مطلوبِ غیر منتظره

عرقِ هر کی به دماغ خودش بوی گلابی نطنز و می ده!

عیب هرکسی نزد خودش حُسن بودن

 

عَر و تیز کردن

شرارت و بددهنی و مثل آن کردن

عروس ما اگه رأیش باشه خیلی کار می کنه، اما هنوز ندیدم رأیش باشه

شوخی و مسخری بی عرضه

ضرب المثل­ های تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت چهارم

عروس هزار داماد

نظر به دنیا و بی وفایی او که به قحبه نیز تشبیه شده است.

عروسی با قرض و قوله صبح پاتختیش مثل شب اول قبر می مونه

به خاطر به یادآوری بدهی هایی که طلبکارانشان از هم اکنون سرشان باز می شود.

عزرائیل واسش رقص شاطری می کنه

درباره محتضری که سخت جان می کند

عزیز پدر و مادر، یا پِهِن پازن می شه یا مهتر

به بچه ای که لوس و نُنُر بار آورده باشند.

لقمه کله گربه ای

لقمه بزرگ، لقمه ای که دور از ادب و قاعده برداشته شود

 

لقمه واللا باللا

کسی را در انجام دادن کارش به این و آن حواله کنند، سرگردان کردن و سرگردان شدن، از سر باز کردن و از سر باز شدن

لقمه همسایه بوی روغن غاز می ده

لذیذ بودن هر چیز تعارفی و مثل آن، پسندیدنی تر و خواستنی تر دیدن چیز دیگران

لولَهَنگش* خیلی آب ورمی داره

کار و بارش خیلی خوب است

ما را هم از این نمد کلاهی

سهمی از سود و عشرتی خواستن : توقع فراشان و قراولان اندرون شاهی از فروشندگان دستفروشی که امتعه برای فروش برای زن های شاه و اهالی اندرون می بردند.

قورخانه

مار تا راست نشه تو سولاخ نمی ره

تمثیل در پسندیدگی راستی و و درستی و عدم توفیق در مخالف آن بودن

مارو باید با دس دشمن گرفت

دشمن را به دست دشمن باید کوبید

ماست را کیسه کردن

جا زدن، از حرف خود برگشتن، تسلیم شدن، ترسیدن

ماس مختار سلطنه س، می بینی ماسّه، می خری دوغه، می خوری آبه

متاع فریبنده،‌جنسی که ظاهر خوش و باطنی خراب داشته باشد : مختارالسلطنه یکی از حکام ستمگر تهران بود که قیمت بر روی اجناس نهاده، درنتیجه هر چه از جمله ماست بد و خراب شده،‌نام ماستِ مختار السلطنه گرفته بود.

نه بیل و نه سه پایه، پلو می خوره تو سایه

نه زحمت بیل زدن، نه دردسر پای اجاق رفتن دارد، زندگی اش هم از همه بهتر است!

*لولَهَنگ: آفتابه سفالی