ضرب المثلهای تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت ششم
یابوی پیشاهنگ آخرش توبره کِش می شه:طعنه به نامدار و پرآوازه ای که به خواری و خفت افتاده باشد. مانند قهرمان و پهلوان بزن بهادری که از دور خارج شده و به پیسی و نکبت افتاده باشد.
ضرب المثلهای تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت پنچم
ماس مختار سلطنه س، می بینی ماسّه، می خری دوغه، می خوری آبه : متاع فریبنده،جنسی که ظاهر خوش و باطنی خراب داشته باشد – مختارالسلطنه یکی از حکام ستمگر تهران بود که قیمت بر روی اجناس نهاده، درنتیجه هر چه از جمله ماست بد و خراب شده،نام ماستِ مختار السلطنه گرفته بود.
ضرب المثل های تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت چهارم
وعده ی سر خرمن : قول و وعده ی بی پایه یا دروغ – روستاییان قول پرداخت بدهی های خود را به جمع آوری محصول و فروش خرمن می دادند.
ضرب المثل های تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت سوم
تو مو میبینی و من پیچش مو
توجه دادن جوان ، بی تجربه ، ناپخته به ظاهربینی و این که نه آن است که او می نگرد، با پسوند .. تو ابرو من اشارت های ابرو.