انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم سرانجام برگزار شد. یک عده نفس راحتی کشیدن و یک عده هم نفسشون تو سینه حبس شد.

اتفاقا اصلا انتخابات بی دردسر و روتینی هم نبود. اصولا دموکراسی در جهان داره به سمت و سویی می ره که تعریف های جدیدی پیدا می کنه.

مثلا این رفتار ترامپ در نپذیرفتن نتیجه شمارش آرا من را یاد ی چیزی انداخت.

چند وقت پیش پسر بچه ۷ ساله ای از باباش پرسید بابا دموکراسی یعنی چی؟

باباش هم چون خیلی حوصله نداشت و می خواست بچه را زود دک کنه تا بتونه بشینه فوتبالش را ببینه بهش گفت عزیزم دموکراسی یعنی هر وقت هرکاری دلت خواست بکنی آزادی انجام بدی. پسر بچه هم یهو وسط جمع شلوار باباش را کشید پایین. باباش خیلی عصبانی شد و گفت:

بی ادب این چه کاری بود کردی؟

بچه هم که بعدها خود دونالد ترامپ شد جواب داد از دموکراسی م نهایت استفاده را بردم.

خب بعد از شنیدن این جوک من به این نتیجه رسیدم که مهمترین رکن تو دموکراسی آموزش اون و یاد دادن تمام جوانب دموکراسی به مردم، مسئولان و نهادهای درگیر با موضوع دموکراسی است. مثل این بچه که اگه آموزش دیده بود، اولین کارش بعد از فهمیدن معنای دموکراسی این نبود که شلوار باباش را بکشه پایین.

برگردیم به خود انتخابات

خلاصه در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا شاهد الاکلنگ عجیبی بودیم . اگر اخبار انتخابات را مرور می کردین متوجه می شدین که یک لحظه بایدن جلو می افتاد و می گفتی همین الانه که رییس جمهور بشه. لحظه بعد ترامپ پیشی می گرفت و همه چیز تغییر می کرد. به اواخر شمارش آرا که نزدیک می شدیم،

ترامپ توییت کرده بود چگونه است که هربار آرا پستی را می خوانند درصدها و قدرت تخریبشان ( علیه من ) فاجعه بار است؟

 

میگن اردوغان زیرش کامنت گذاشته بود که اگه شعورشون می رسید که به من رای می دادن .

یک شهروند آمریکایی هم به رندی زیرش جواب داده بود:

  چون در میانه ی یک همه گیری هستیم و تصادفا کسانی که این قدر شعور دارن ( برای بیمار نشدن ) امن و پستی رای بدن آن قدرها هم شعورشون می رسه که به تو رای ندن.

میگن اردوغان زیرش کامنت گذاشته بود:

اگه شعورشون می رسید که به من رای می دادن .

و پوتین هم زیرش کامنت گذاشته بود اتفاقا شعورشون رسیده و به من رای دادن. برای همین تو انتخابات بعدی از الان من سه درصد جلو افتادم.

 


این طنز را از زبان نویسنده بشنوید


 

اما انتخاب نشدن ترامپ هم برای خودش حکایتی بود.

نحوه مواجهه برخی سیاستمداران در جهان با این موضوع و دیر گرفتن این موضوع که دیگه نمیشه رو کمک های دونالد حساب کرد هم من را یاد این روایت انداخت.

یک روز یک سیاستمدار میانه رو یک سیاستمدار دست راستی و تندرو را دید و ازش پرسید حال مادرت چطوره؟ کمردردش خوب شد؟

سیاستمدار تندرو جواب داد :

دیگه جاییش درد نمی کنه.

فرد میانه رو ادامه داد خب خدا را شکر. خیلی خوشحال شدم .الان کجاست؟

و سیاستمدار تندرو دوباره جواب داد :

تو گورستان. چند هفته ای میشه عمرش را داده به شما!

به قول عمران صلاحی حالا حکایت دونالد ترامپ و بعضی هاست.