تصویرسازی : حمید سهرابی

بی بی جان تک و تنها در پلاک ۵۲ نشسته بود که پستچی در خانه اش را می زند. سال های سال است که دختر و داماد بی بی به کانادا مهاجرت کرده اند و بی بی جان در بی خبری از دخترش روزگار را سر می کند. پستچی نامه را برای بی بی می خواند. نامه از طرف پسر جوانی است که خود را نوه بی بی معرفی کرده و برای دیدن مادر بزرگش در ونکوور کانادا بی قرار است . ادامه داستان به شرح تصویر زیر ..

داستان مصور بی بی جان - قسمت هشتم
داستان مصور بی بی جان – قسمت هشتم

قسمت های قبلی و بعدی بی بی جان را از اینجا مشاهده کنید.