حتما شما هم شنیده اید که روحانی مدعی شده « مردم ایران احساس پیروزی دارند».

خیلی هم خوب و قشنگ. قبل از این که جوالدوز دستم بگیرم و به بقیه بزنم گفتم یک سوزن کوچک به خودم بزنم که حساب کار دستم بیاد.

برای این که بتوانم احساس پیروزی کنم باید اول تمرکز کنم تا بتوانم این حس را با پوست و استخوان خودم لمس کنم. برای همین مثل کسانی که یوگا کار می کنند، چهارزانو در گوشه ای از اتاق نشستم و خوب به کارهای بدم فکر کردم. ای بابا قاطی پاطی شد. نشستم و به پیروزی های اخیرم فکر کردم.


این مطلب را با صدای نویسنده گوش دهید.


در یک ماه گذشته با درخواست وام من مخالفت شده بود. خواهرم کرونا گرفته بود. صاصبخانه گفته بود باید 20 درصد بگذاری رو مبلغ اجاره. رییسم گفته بود از اول سال آینده خورشیدی دیگه به من نیازی ندارن و دنبال کار باشم. دزد گوشی تلفن همراه همسرم را ربوده بود و به خاطر گیر افتادن در ترافیک و گذشتن ساعت از نه شب، پانصد هزار تومان جریمه شده بودم.

طرح جامع محدودیت‌های کرونایی در شهر تهران
طرح جامع محدودیت‌های کرونایی در شهر تهران – عکس از :coronomy.ir

دیدم این ها چیزهایی نیست که با آن احساس پیروزی سراغم بیاید. بیشتر تمرکز کردم. با تمرکز بیشتر فشار بیشتری بهم اومد و به سرفه افتادم. یادم افتاد دکتر گفته بود آلودگی هوای شهرها به خاطر سوزاندن مازوت که بی شک دستاورد و پیروزی بزرگی برای ملت ایران است باعث شده ریه ما ایرانی ها لوس و سوسول بار بیاید و الکی به سرفه بیفتد.

 

خانم همسایه به همراه آیینه بغل ماشینم

بیشتر تمرکز کردم و به خودم فشار آوردم تا احساس پیروزی را از اون ته ته ته وجودم پمپاژ کنم بیرون که زنگ خانه را زدند. در را که باز کردم خانم همسایه آیینه بغل ماشینم را داد دستم. من کمی نگاهش کردم و گفتم دوباره موقع پارک کردن زدید به ماشین من؟

خانم همسایه گفت: وااا آقا شهرام ؟ شما هم حرف مفت زنید ها. من کی زدم به ماشین شما. پسرم همیشه اینکار را کرده . از بس شما آقایان دید منفی دارین

گفتم خب اشکالی نداره حالا. فدای سرتون.

از شهرام شهیدی بخوانید:

خانم همسایه گفت: به من چه که میگی فدا سرت؟ ماشینت را دزد برد. موقع فرار آیینه اش گیر کرد به آیینه ماشین من و کنده شد. آیینه را آوردم که از داشتنش احساس پیروزی کنی و بدونی در این حال خوب پیروزی باید خسارت ماشین من را هم بدی!

هاج و واج مانده بودم که آرش برهانی که طبقه بالای ما زندگی می کنه بدو بدو از پله ها بالا می رفت. تا مرا دید گفت:

 

راستی هروقت خواستی احساس پیروزی کنی یاد این بیفت که اون ضربه پنالتی بودها.

گفتم آرش جان من فوتبالی نیستم که. مگه بازی بوده؟

جواب داد: منم بحث فوتبالی نکردم. دیدم ماشینت را دزد برده گفتم بهت بگم این که کارشناس های بیمه و پلیس چی میگن مهم نیست. مهم اینه که بدونی باید پنالتی می گرفت.

در را بستم و برگشتم به اتاق نشیمن. ترامپ توی تلویزیون می گفت با اینکه فردا مراسم تحلیف برگزار میشه اما اون برنده انتخاباته.

تازه فهمیدم چیزی که حسن روحانی در مورد احساس پیروزی می گفت چیزی شبیه حس آرش برهانی بعد از شهرآورد و حس ترامپ بعد از انتخابات آمریکاست.