استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
فرخ تمیمی یکی از شاعران مهم دهههای ۳۰، ۴۰ و ۵۰ است که با پنج مجموعه شعر و تعداد زیادی شعر چاپ شده، پنج اثر ترجمه و تحقیقی دربارهی منوچهر آتشی در ادبیات معاصر ایران به ثبت رسیده است. شاعری که شعاع شعرش تنها حدود بیست سال را پوشش داد (۱۳۳۵ تا ۱۳۵۶) و دیگر مجموعه شعری از او به چاپ نرسید. دیر طلوع کرد و زود غروب بود. اما در اشعارش ویژگیهای خاص و منحصر به فردی به چشم میخورد که در این نوشتار به صورت اجمالی به آن ها اشاره میکنیم.
قسمت دوم
در شماره ی پیش ویژگی های شعر فرخ تمیمی را بررسی کردیم و اینک ادامه ی آن نوشته:
توجه به اصطلاحات علوم و طبیعت پیرامون
در شعر تمیمی علوم و بیش از همه گیاه و جانورشناسی نمود دارد. او عاشق شکار بوده و همین امر سبب شده است که در هنگام رفتن به شکار، محیط پیرامون را به خوبی زیر نظر بگیرد و خصلت بازتاب این دیدهها آن ها را به شعرش کشانده است.
این نوشتار را از زبان نویسنده آن بشنوید:
با سپاس فراوان از شرکت NSN PBLIC؛ مشاوره امور حسابداری و مالیات شخصی و شرکتی شما در ونکوور بزرگ
400 – 2030 Marine Drive, North Vancouver, Tel. 604-985-8867
برای نمونه واژهی آوند که لولههای باریکی در بدن حیوانات یا گیاهان است که در آن ها مایعات غذایی برای تغذیهی سلول ها جریان دارد در نمونههای بسیاری از شعرهای او دیده میشود که گاهی معنای استعاری یافته است:
آوندهای آجری جوی راز کوچههای تنگ گلآلود… یا پیوندها/ آرامش نباتی خود را گم کردهاند/ آوندها/ در ذهن بی طراوتشان/ در انتظار جاری سبزینه ماندهاند یا آوندها، این کوچههای سبز/ از خوابهای قطبی بیدار گشتهاند یا سلام ای مه سپید/ آوندهای این نبات تشنه، تو را می خواند و نمونههای بسیار دیگر را در این زمینه می توان ذکر کرد.
پلاک ۵۲ را در اینستاگرام دنبال کنید
واژهی دیگر سبزینه یا کلروفیل است
کلروفیل که در اصطلاح گیاهشناسی مادهی سبزرنگی است در داخل سیتوپلاسم سلولهای گیاهان و موجب سبزی اندام آن ها میشود و اما نمود این واژه در شعر تمیمی:
آوندها/ در ذهن بیطراوتشان/ در انتظار جاری سبزینه ماندهاند یا ای سبزجاودانه/ ای کلروفیل/ پیغام خاک را/ با شاخههای منتظر دست من بگو/ تا بارور شود… از دیگر واژههای مربوط به گیاهان میتوان به کلاله، گیاخاک، مویرگ برگ، سیلو و… اشاره کرد.
ضمن این که نام گیاهان مختلف در اشعار او بارها تکرار شدهاند. درباره ی جانوران هم گونههای مختلف از آسیب و زنگ گندم خوار گرفته تا گنجشک و قناری تا موش، روباه، سگ، ملخ و… در شعر او به کار رفتهاند و از این نظر شعر او را به شعری طبیعتگرا، وسیع و جذاب تبدیل کرده است. شعر او شعری محدود، مسموم و دلگیر نیست. شعری است به فراخی طبیعت پس زیبایی و نشاط هدیه میکند. گیاه رویا در شعرش جوانه میزند و رنگین کمان گیلاس را در شعر او میتوان به وضوح دید.
استفادهی او از جانوران برای ساختن استعاره و تشبیه بیش تر اوقات بسیار خوش نشسته است:
روباههای زیرک ذهنم را/ از خواب نیم روز برانگیزاند» یا «در باغ ناشکفتهی ذهنم/ روباه خستگی است که میخواند/ شاید یک آسپرین شاید/ روباه را ز باغ براند» یا «موش یک وسواس در من میشود بیدار/ خشخش سرپنجهاش بر چوب ذهنم/ تلخ یک تکرار…
و در پایان این بخش باید گفت که چهار فصل سال را میتوان به زیبایی در شعر تمیمی مشاهده کرد. از هنگامی که اردیبهشت از روی برف هره گذر میکند تا تابستان خرمشهر و سپس تا روزهای برفی بهمن.
به کارگیری اسطورهها و شخصیتهای تاریخی
فرخ تمیمی در اشعار مختلف خود، از باورهای مردم قدیم، داستان های کهن و شخصیتهای تاریخی استفادههای فراوانی کرده است. توجه او به قصهی آدم و حوا، هابیل و قابیل، شیرین و فرهاد، ویس و رامین، منصور حلاج، حضرت یوسف و… در شعرهای مجموعهی از سرزمین آینه و سنگ و شعرهای چاپ نشدهاش فضای شعرش را از آن حالت تصویری یاد شده خارج کرده و به سمت روایت و توضیح و تفسیر پیش میبرد و با توجه به این که تقریبا هیچ گاه در به کارگیری این داستان ها و اسطورهها توفیق نمییابد، به کاری بیهوده دست میزند. وی که توانایی خود را در کاربرد کلمات، تصویر سازی و انتقال احساس از این راه آزموده است در بازسازی روایات و به کارگیری شخصیتها در شعر توفیقی نمییابد.
با توجه به آنچه ذکر آن آمد، شعرهای فرخ تمیمی به دو بخش تقسیم میشود:
آن ها که تصویریاند و معنا گریز (نه معنا ستیز)
و آن ها که معناگرا هستند (بیان مسائل اجتماعی و انسانی یا بازسازی افسانهها و اسطورهها)،
بخش اول که بیش تر در سه مجموعهی آغاز کار تمیمی (آغوش، سرزمین پاک و خسته از بیرنگی تکرار) دیده میشوند شعرهایی موفق و منسجماند. مطالعهی تمیمی در شعر کلاسیک ایران و شناخت وی از شاعران پیشین و شیوهی کارشان به او آن مایه را داده است که از پس ساختن عناصر خیال، وزن دل نشین عبارات و کلمات و در هم آمیختن تصاویر و حسآمیزی در آن ها برآید؛
اما بعد از این سه مجموعه و بهویژه در شعرهای چاپ نشده پس از سال ۱۳۵۸ دگرگونیهای اجتماعی و تغییر نوع زندگی او را هم تحت تاثیر قرار داده و به دور از گذشتهی شعریاش او را شاعری خسته، غمگین و بیحوصله جلوه میدهد. بازی رنگها و رقص تصاویر در اشعار او کم رنگ شده و به جای آن منگویی و پرگویی مینشیند. اینک شاعر از پشت میز مونتاژ بلند شده است و فقط دستور صحنه مینویسد.
پلاک ۵۲ را در اینستاگرام دنبال کنید
برای نمونه این شعر را بنگرید:
آری جوانی/ در باور طبیعت، زیبایی است/ و زیبایی در گفتهی حکیمان/ چیزی «مناسب مقصود»/ «مقصود» زندگی است/ و هر دو روی سکهی «مقصود»/ آزادی/ پس/ در آستان جوانی/ برخیز تا/ پیوند جاودانهی خود را/ بر کاغذی، سفالی، سنگی/ یا بر حریر آختهی شمشیری/ با واژگان زندهی یک خط آشنا/ بنویسیم/ و در مصاف بودن/ این یادمان عهد جوانی را/ چونان شعری/ واخوانیم:/ زیبایی، جوانی/ این طرفهی مناسب مقصود.
این یک نمونه از شعرهای حرفی تمیمی است، حال آن که از این گونه شعرها در شعرهای چاپ نشدهاش، که در گزینهی اشعارش آمده کم نیست. ذکر محدودیتهای اجتماعی و اعتراضهای ضمنی شاعر بر میزان من گویی و حرفی شدن اشعارش افزوده است.
برای نمونه میگوید:
در این خراب که هر چه میجویی نمییابی/ کوران عصاکشانند بینا را/ و گنگان و کران/ در رهگذر به فال گوش، کمین کنان/ تا پرواز بوسهای را به فال عشق بگیرند و/ در بیعشقآباد هر آینه، سال عشق بگیرند…
و اما در پایان باید اشاره کرد که تا زمان چاپ مجموعهی کامل اشعار فرخ تمیمی (اشعار چاپ شده و چاپ نشده) نمیتوان قضاوتی کامل دربارهی اشعار او داشت چون آن چه از تمیمی به چاپ رسیده است شعرهای حدود بیست سال زندگیاش است و شاید چیزی حدود نیمی از شعرهای او در دسترس نباشد.