عنوان مناسب برای موسیقی ما، دنگ‌خوانی است

گروه موسیقی دنگ شو

اشاره :

سال ۲۰۰۶ گروهی پا به عرصه وجود گذاشت به نام «دنگ شو» که با خود شیوه‌ای جدید از تولید ترانه فارسی را به ارمغان آورد. این گروه با آنکه در آن زمان، خبری از شبکه‌های اجتماعی نبود، با چند اجرای محدود در فرهنگسراها و رویدادهای فرهنگی و هنری، خیلی زود دل از مخاطبان در میان اهالی رسانه و مردم علاقمند به موسیقی برد. رضا شایا و پارسا طاها شجاع‌نوری با «شیراز چل ساله» موفق به تسخیر ذهن مخاطبان ایرانی در اینترنت شد. این آلبوم که در سال ۲۰۱۰ در سیاتل از آن رونمایی شد، حتی عنوان پرفروش ترین آلبوم موسیقی جاز و نوآورانه را در آمازون به خود اختصاص داد.

حالا آنها در آغاز دومین دهه از فعالیت موسیقایی خود قصد دارند بار دیگر با نوآوری دیگری در اجرای ونکوور و تورنتو امسال خود مخاطبان‌شان را مدهوش کنند. با موسسان «دنگ شو» گفت‌وگویی کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

– پلاک ۵۲: هنگام جستجوی نام «دنگ شو» این جمله وجود دارد که دنگ شو نخستین گروه موسیقایی است که شیوه از موسیقی با عنوان تلفیقی را ارایه کرده است. شما به این اولین بودن اعتقاد دارید؟

  • رضا شایا :من نمی‌توانم این ادعا را داشته باشم که ما نخستین گروه ارایه‌دهنده موسیقی تلفیقی هستیم. پیش از تولد «دنگ شو» هم خوانندگان یا شاید حتی گروه‌های موسیقی بوده‌اند که در زمینه شیوه‌ای که ما امروز به آن می‌گوییم تلفیقی، به ارایه اثر می‌پرداختند. چون ما وقتی از موسیقی تلفیقی صحبت می‌کنیم،‌ در اصل اشاره ما به گونه‌ای از موسیقی و ترانه‌سازی است که مولفه‌های اصلی موسیقی غربی در کنار شاخصه‌های اصلی موسیقی ایرانی قرار می‌گیرد و از در هم آمیختگی این دو شیوه موسیقایی، اثر جدیدی خلق می‌شود که هم رنگ و بوی غربی خود را حفظ کرده است و هم به گوش مخاطب ایرانی آشنا و دلنواز است. این شیوه موسیقی که از آن صحبت کردیم، از گذشته‌ تا امروز وجود داشته است، شاید کاری که «دنگ شو» برای نخستین بار انجام داد این بود که دست به نوعی تجربه‌گرایی زد و حال و هوای دیگری به این شیوه موسیقایی داد. به عبارت دیگر، اگر بخواهم کمی عامیانه صحبت کنم، باید بگویم که کار گروه ما حال کردن با شیوه تلفیقی بود. کاری که ما کردیم این بود که موسیقی ما را مخاطبان هم بتوانند شب‌هنگام در خلوت خود گوش کنند و هم اگر خواستند همراه با دوستان‌شان بشکن بزنند و از شنیدن آن لذت ببرند. به عبارتی موسیقی گروه ما، اثری موزه‌ای یا منحصر به زمان و مکان خاصی نبود، بلکه از فراگیری بیشتری برخوردار بود. نکته مهم دیگر این است که ما در گروه «دنگ شو» خود را کارشناس سبک‌های مختلف موسیقی غربی و ایرانی نمی‌دانیم. من یکی از دلباخته‌گان ادبیات پارسی هستم. تاثیر ادبیات کلاسیک ایرانی از یک سو و علاقه به برخی از آثار شاخص موسیقی غربی موجب شد که نوعی در هم آمیختگی از این عناصر در آثار موسیقی ما نمایان و تبدیل به شیوه اجرایی ما شود.

مفهوم واژه دنگ که به معنی بی‌خبر‌شدن و مست‌شدن است که برای ما بسیار اهمیت دارد

– پلاک ۵۲: واژه «دنگ شو» با توجه به اینکه برای همه مخاطبان مفهوم نیست، تا چه اندازه به فراگیر شدن برند شما کمک کرده است؟

  •   طاها پارسا : هر انسانی با یک عنوان یا پدیده جدید که مواجه می‌شود، می‌تواند آن را به صورت بسیار عمیق مورد توجه و بررسی قرار دهد یا می‌تواند فقط به اندازه‌ای که احساس نیاز می‌کند از آن لذت ببرد. برای نمونه، افراد زیادی از شنیدن ‌آثار گروه پینک فلوید لذت می‌برند، اما برخی افراد به دنبال فلسفه اصلی تشکیل این گروه یا مفاهیم پنهان‌تر آثار آنها می‌روند. چون در این زمینه احساس نیاز نمی‌کنند. بدون تردید من خیلی دوست دارم مخاطبانی که با «دنگ شو» همراه می‌شوند به دنبال خاستگاه عنوان گروه باشند و بخواهند مفهوم آن را بدانند و از مخاطبانی که این کار را انجام می دهند بسیار سپاسگزارم، اما این دلیل نمی‌شود که انتظار داشته باشیم همه مخاطبان این کار را انجام دهند. برخی از افراد به دنبال یک شناسه هستند تا بتوانند آثار افراد یا گروه‌های مورد نظر خود را دنبال کنند و همین مقدار برای‌شان کافی است.

در «دنگ شو» ما به دنبال این هستیم که با استفاده از ابزار موسیقی به مخاطب یادآور شویم که روح نامحدود انسان تا چه اندازه می‌تواند رها باشد و تا چه اندازه می‌تواند به پرواز در بیاید.

اما اینکه چرا ما این نام را انتخاب کردیم و با وجود اینکه تا حدودی دور از ذهن است از آن استفاده می‌کنیم، باید به این موضوع اشاره کنم که مفهوم واژه دنگ که به معنی بی‌خبر‌شدن و مست‌شدن است، برای ما بسیار اهمیت دارد. جدا از اینکه ما در آثارمان استفاده زیادی از ادبیات کلاسیک پارسی به خصوص اشعار مولانا انجام می‌دهیم، برای نام‌گذاری گروه نیز به سراغ یکی از اشعار مولانا رفتیم و این نام را وام گرفتیم. در «دنگ شو» ما به دنبال این هستیم که با استفاده از ابزار موسیقی به مخاطب یادآور شویم که روح نامحدود انسان تا چه اندازه می‌تواند رها باشد و تا چه اندازه می‌تواند به پرواز در بیاید. در اشعار کلاسیکی که ما در آثارمان از آنها استفاده می‌کنیم روی این موضوع تاکید داریم که رها شدن انسان از بند محاسبات روزمره و به اصطلاح مست شدن یا دیوانه شدن در دنیای امروز ما تا چه اندازه می‌تواند باعث رشد جامعه و توجه به مسایل اساسی اخلاقی و انسانی شود.

– پلاک ۵۲:به نظر شما جادوی موسیقی تلفیقی حاصل کدام بخش آن است؟

  • رضا شایا: به نظر من این جادو در حال و هوای خاص این نوع آثار است. حال و هوایی که در ذهن و مغز آهنگساز و خواننده موسیقی تلفیقی وجود دارد وقتی در یک اثر موسیقایی جریان پیدا می‌کند، حال و هوای دل مخاطب را هم دگرگون می‌کند و همین موضوع باعث ایجاد جذابیت می‌شود. این فضا همانند این است که یک نفر در طول مسیر زندگی خود از هر رایحه‌ خوبی که به دست آورده است را همزمان در یک فضای مشخص و محدود قرار بدهد و در هم آمیختگی این رایحه‌های خوش، عطر تازه‌ای بسازد که مشام حاضران را نوازش کند. به نظر من یک آهنگساز همانند بتهوون نیز وقتی از آلمان به اتریش می‌رود و اثر جدیدی در فضای جدید زندگی خود خلق می‌کند، در اصل دست به نوعی تلفیق زده است. این تلفیق حاصل شرایط جدید مکانی و زمانی است که بتهوون در آن قرار گرفته است.

– پلاک ۵۲:گروه شما در برخی از آثارتان از دستگاه‌های موسیقی ایرانی استفاده می‌کنید. در این زمینه آموزش آکادمیک داشته‌اید؟

  • رضا شایا: به صورت آکادمیک آموزش ندیده‌ایم، اما به طور مرتب گوش کردن به آوازهای ایرانی از جمله آثار استاد شجریان و دیگر استادان موسیقی ایرانی باعث شده است که موسیقی ایرانی در ما رسوب کند. این رسوب گاه خواسته و گاه ناخواسته در آثار ما رخنه می‌کند و همان چیزی می‌شود که شما می‌شنوید و تعلق آن به دستگاه‌های موسیقی ایرانی را متوجه می‌شوید. از سوی دیگر، ما در کارهای‌مان از شعرهای کلاسیک پارسی استفاده می‌کنیم. این شعرها آهنگ و وزنی با خود همراه می‌آورد که بر اساس خاطره موسیقایی ما با دستگاه‌های موسیقی ایرانی بسیار نزدیکی و هماهنگی دارد.

– پلاک ۵۲: «شیراز چل ساله» به عنوان نخستین آلبوم گروه شما بسیار مورد توجه قرار گرفت. به نظر شما دلیل چیست؟

  • رضا شایا: حقیقت این است که گروه ما چون حال و هوا و شیوه جدیدی از موسیقی را به گوش مخاطبان رساند، به شدت مورد توجه قرار گرفت و این تجربه‌گرایی و نوگرایی که در «دنگ شو» وجود داشت با طبع و نظر مخاطب هم‌سو شد. در مدت زمانی که فعالیت «دنگ شو» در ایران ممنوع شده بود، دیگر گروه‌های موسیقی که توجه مردم را به این شیوه موسیقایی دیده بودند، اقدام به فعالیت کردند. در آن زمان هم ما هیچ تریبونی نداشتیم که بتوانیم موقعیت و شرایط خود را برای مخاطبان توضیح دهیم. شبکه‌های اجتماعی هم تا این اندازه فراگیر و فعال نبود که ما بتوانیم صدای‌مان را به مخاطبان‌مان برسانیم. راستش را بخواهید من خدا را شکر می‌کنم که توانستیم به حیات هنری‌مان ادامه بدهیم و به طور کامل نابود نشدیم. چون این شرایط توقیف و فشار باعث شد که ما از درون جان تازه‌ای بگیریم و با ساخته‌های جدیدی به عرصه موسیقی برگردیم. من در حال حاضر بسیار امیدوار و خوش‌بین هستم که دوباره بتوانیم فعالیت‌های خود را از سر گرفته و به مسیر تجربه‌گرایی ادامه دهیم.

ما در «دنگ شو» خوانندگان را کارگردانی می‌کنیم تا محصول نهایی به طور کامل ارایه شود. صبا صمیمی، علی زند وکیلی، سپنتا مجتهدزاده، امید نعمتی، میلاد باقری و دیگر خوانندگانی که با گروه ما همراه شدند، بر اساس همین تفکر به فعالیت پرداختند و در ادامه مسیر و فعالیت هنری خود شیوه‌های دیگری را تجربه کردند.

– پلاک ۵۲:با این توضیح‌ها می‌توان گفت دلیل اصلی اینکه گروه شما خواننده ثابت ندارد، به همان جنبه تجربه‌گرایی گروه برمی‌گردد؟

  • طاها پارسا : من از ابتدای فعالیت گروه هدفم این بود که بستری برای شناسایی و معرفی استعدادهای جوان موسیقی ایرانی به وجود بیاورم. کاری که برای خوانندگان جوان انجام می‌دادیم بررسی همه‌جانبه ارایه یک اثر حرفه‌ای بود. همانند کاری که در زمینه بسته‌بندی و ارایه مناسب هر کالای دیگری صورت می‌گیرد. یک محصول به تنهایی نمی‌تواند نظر افراد را به خود جذب کند، مجموعه‌ای از عوامل در کنار همدیگر قرار می‌گیرند که یک محصول امکان ارایه داشته باشد. ما در «دنگ شو» خوانندگان را کارگردانی می‌کنیم تا محصول نهایی به طور کامل ارایه شود. صبا صمیمی، علی زند وکیلی، سپنتا مجتهدزاده، امید نعمتی، میلاد باقری و دیگر خوانندگانی که با گروه ما همراه شدند، بر اساس همین تفکر به فعالیت پرداختند و در ادامه مسیر و فعالیت هنری خود شیوه‌های دیگری را تجربه کردند. دنگ شو فقط یک گروه موسیقایی نیست. نوعی نگاه متفاوت به زندگی است. نوعی در هم آمیختگی هنر با زندگی امروزی است که به ارایه محصولی متفاوت و جدید منجر می‌شود.
پارسا شجاع نوری

– پلاک ۵۲: حال که صحبت به اینجا کشید، می‌خواهم بپرسم که چه شد شما و برادرتان راه پدر (علیرضا شجاع‌نوری) را ادامه ندادید؟

  • رضا شایا: شاید یکی از علت‌ها این باشد که ما هم ویژگی‌های مثبت فعالیت در عرصه سینما را از نزدیک دیده‌ام و هم شاهد دردسرهای خاص آن بوده‌ایم. مخاطبان بیشتر خوشی‌ها و جنبه‌های مثبت و دوست‌داشتنی سینما و تلویزیون را می‌بینند، اما ما از نزدیک ناخوشی‌های فعالیت در این عرصه‌ها را لمس کرده‌ایم. شاید هم «از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم!» موضوع این است که من ذهنم را نسبت به اتفاقات مختلف زندگی باز می‌گذارم. اگر بخواهم ادیبانه این مفهوم را بیان کنم باید بگویم؛ «تخته چوبی بودیم بر مواج دریا». این را هم بگویم که کسی از آینده خبر ندارد. شاید در آینده وارد عرصه تصویری هم شدیم.

– پلاک ۵۲: طی چند سال گذشته گروه‌های موسیقی زیادی بر اساس شیوه‌ موسیقایی شما، مشغول فعالیت هستند. آیا این امکان وجود دارد که در آینده گروه شما باز تغییر مسیر جدیدی را تجربه کند؟

  • رضا شایا: بی‌شک ما همواره به دنبال تجربه‌های تازه هستیم، اما می‌خواهم به این موضوع هم اشاره کنیم که در دنیای امروز ما در هر زمینه‌ای که شما به آن توجه کنید،‌ موردهای شبیه به هم زیادی پیدا می‌کنید. موضوع این نیست که افراد یا گروه‌های مختلف قصد تقلید از همدیگر را دارند، موضوع این است که شما کار خود را می‌کنید، دیگران هم بر اساس سلیقه و دانش و حس و حال خود مشغول فعالیت خودشان هستند، اما در برخی از شاخص‌هایی که افراد یا گروه‌های مختلف ارایه می‌کنند شباهت‌هایی وجود دارد که به نظر من کاملا طبیعی است. چون در هر زمینه با وجود همه خلاقیت‌هایی که صورت می‌گیرد، به هر حال محدودیت‌هایی وجود دارد. همچنین در طی چندین دهه بسیاری از شیوه‌های ابداع و بازآفرینی شده‌اند. بنابراین بسیار طبیعی است که اثری که شما امروز خلق می‌کنید، شباهت‌هایی به آثار دیگران داشته باشد. طی چند سال گذشته، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی همه را به همدیگر وصل کرده است. این موضوع موجب شده است که مخاطبان در تمامی رشته‌ها دست به مقایسه بزنند. در این مقایسه‌ها به طور حتم شباهت‌هایی پیدا می‌شود که تصور بیرونی این است که صاحبان این آثار قصد کپی‌برداری از همدیگر را دارند. در صورتی که در بسیاری از موردها چنین نیست و هر کس دارد به شیوه خود، راه خودش را می‌رود.

– پلاک ۵۲: با توجه به اینکه «دنگ شو» کار خود را با نوعی غافلگیری مخاطب شروع کرد، در ادامه مسیر فعالیت این گروه می‌توانیم در انتظار غافلگیری‌های دیگری از سوی گروه باشیم؟

  • طاها پارسا : شاید نکته غافلگیر‌کننده بعدی ما استفاده بیشتر از بخش‌های نمایشی و داستانی در کارها‌ی‌مان باشد. یعنی به نوعی قصد دارم وارد عرصه نمایشی شویم. چون از ابتدا من علاقه زیادی به سمت نمایش و ادبیات نمایشی داشتم.

طی چند سال اخیر عکاسی هم بین نسل جوان بسیار گسترده و فراگیر شده است. اگر نگاهی به شبکه‌های اجتماعی بیندازیم، به خوبی مشخص است که جوانان به ارایه آثار تصویری نیز بسیار علاقمند هستند.

– پلاک ۵۲: به نظر می‌رسد طی سال‌های گذشته تمایل نسل جوان برای ورود به عرصه موسیقی بسیار چشمگیر شده است. به نظر شما این موضوع نشان‌دهنده نوعی نیاز اجتماعی است یا علت را باید در فراگیر شدن ابزار جستجو کرد؟

  • رضا شایا: بخشی از این علاقه به فراهم بودن ابزار تولید مربوط می‌شود. بخشی از این استقبال را هم باید در شرایط ایران پس از انقلاب جستجو کرد. در دهه نخست انقلاب، هر آنچه به استفاده از موسیقی در سطح جامعه می‌شد، به نوعی ممنوع بود. هر چند این ممنوع‌بودن‌ها از دهه هفتاد به بعد تا حدود زیادی برداشته شد، اما با توجه به پتانسیلی که از قبل در مردم باقی مانده بود و محدودیت‌هایی که همچنان در زمینه دادن مجوز رسمی به گروه‌ها اعمال می‌شود، بخشی از توجه جوانان به موسیقی همین ایجاد مانع است که عطش دستیابی به آن را بیشتر می‌کند. البته طی چند سال اخیر عکاسی هم بین نسل جوان بسیار گسترده و فراگیر شده است. اگر نگاهی به شبکه‌های اجتماعی بیندازیم، به خوبی مشخص است که جوانان به ارایه آثار تصویری نیز بسیار علاقمند هستند.
شایا شجاع نوری

– پلاک ۵۲: به نظر شما مانایی یک اثر موسیقی بیشتر به خاطر شعر، ملودی یا اجرای خواننده است؟

  • طاها پارسا : همه این مولفه‌ها در مانایی یک اثر موسیقایی تاثیرگذار است، اما به نظر من حال و هوایی که خواننده در هنگام اجرای اثر دارد، تعیین‌کننده اصلی است. بسیار بوده ترانه‌هایی که بیش از یک خواننده آن را اجرا کرده‌‌اند، اما در نهایت یکی از آنها در ذهن مردم ماندگار شده است. البته این را هم بگویم که من به هیچ وجه به دنبال ارایه ترانه‌های ماندگار نیستم؛ برای من به روز بودن بسیار مهم است. طی چند سال اخیر که شبکه‌های اجتماعی فراگیر شده، این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است که گروه‌های هنری همچنان بتوانند جنبه نوآوری خود را حفظ کنند و آن را گسترش بدهند. هر چند «دنگ شو» این شانس را داشته است که برخی از ترانه‌هایی که چند سال پیش ساخته‌ایم، همچنان مورد توجه مردم قرار داشته باشد، اما همان‌طور که گفتم این موضوع دغدغه اصلی من نیست. هم‌گام بودن با شرایط روز و نیازهای مخاطبان موضوع بسیار مهم‌تری برای من است.

– پلاک ۵۲: «دنگ شو» از ابتدا اجراهایی با استفاده از صدای خواننده زن هم داشته است، اما تاکنون از خواننده تک خوان(سولو) زن استفاده نکرده‌اید. در آینده چنین رویکردی خواهید داشت؟

  • رضا شایا: از حدود یک سال قبل ، همکاری گروه ما با خواننده‌های زن بیشتر شده ‌است. اگر بخواهم نوعی تقسیم‌بندی داشته باشم درباره فعالیت ده سال نخست فعالیت گروه و ده سال دوم، در دهه دوم تمایل گروه به همکاری با خواننده‌های زن گسترده شده است و قصد داریم این کار ادامه دهیم. البته ما در ایران هم با غزل شاکری به عنوان خواننده زن همکاری موسیقایی داشتیم. در حال حاضر نیز با یک خواننده جوان ساکن تورنتو به نام مهناز راد در حال همکاری هستیم که در کنسرت ونکوور نیز حضور خواهد داشت.
مهناز راد – پارسا شجاع نوری

– پلاک ۵۲: صدای خوانندگان زن چه ویژگی متفاوتی دارید که قصد استفاده از آنها در گروه را دارید؟

  • رضا شایا: من به شخصه از شنیدن صدای خوانندگان زن بیش از صدای خوانندگان مرد لذت می‌برم. همچنین تصور می‌کنم به دلیل محدودیت‌هایی که در ایران در زمینه استفاده از صدای خوانندگان زن وجود دارد، نوعی عطش برای استفاده از صدای آنها در من به وجود آمده است. از سوی دیگر، به نظر من گاه صدای یک خواننده زن می‌تواند بسیار تاثیرگذار و الهام بخش باشد. این نوع صداها گاه مرا به دنیای تصاویری از خاطرات نداشته‌ام می‌برد. به عنوان یک گروه تجربه‌گرا بسیار خوشحال خواهم شد اگر بتوانیم صداهای تاثیرگذاری از نسل جوان خوانندگان ایرانی پیدا و معرفی کنیم که زنگ صدایی گیرا و متفاوت را داشته باشد. این اقدام ما باعث شده است برخی از مخاطبان‌مان در داخل ایران ما را تشویق کنیم که در زمینه شناسایی و معرفی خوانندگان زن ایرانی فعالیت می‌کنیم. این اظهارنظرها برای من بسیار دلگرم‌کننده و الهام‌بخش است.

در اینجا می‌خواهم سپاسگزاری ویژه‌ای داشته باشم از نشریه «پلاک ۵۲» که در مدت زمان کوتاه باقیمانده تا اجرای کنسرت‌مان در ونکوور، به عنوان تهیه کننده همکاری خود را با ما شروع کردند.

تهیه و تنظیم : مازیار شیبانی فر