تنها صداست که می ماند

گوینده و دوبلور رادیو و تلویزیون

اشاره :

صدای پرطنین و گوش‌نواز او سالها در برنامه‌های مختلف رادیو شنیده می شد و بسیاری با شنیدن این صدا خو کرده بودند. پس از مهاجرت سریعا توانست جذب شبکه های ماهواره‍ای فارسی زبان شود و اجراهای مختلفی را در جشن‌ها و مراسم فرهنگی و هنری داشت. “فرشته ملک‌فرنود” برنامه‌های ثابتی را در رادیو‌های خارج از کشور تهیه و اجرا کرد او همچنین نریشن مستندهای بیشماری را برعهده گرفت که در شبکه من و تو میتوان این کارها را دید وشنید و با صدای جذاب او از برنامه‌ها لذت برد. مصاحبه پیش رو حاصل گفتگوی صمیمی پلاک ۵۲ با اوست که می توانید با زوایای پیدا و پنهان این هنرمند توانا بهتر آشنا بشوید:

پلاک۵۲: سرکار خانم ملک فرنود، شما چگونه وارد حرفه گویندگی و برنامه سازی برای رادیو شدید؟

سال ۱۳۷۶ من از طریق ازمون استخدامی و تست گویندگی ، همکاریم رو با رادیو مرکز گیلان شروع کردم .البته سه سال بعد برای همکاری با رادیوهای سراسری به تهران رفتم و تا سال ۱۳۹۱ با رادیو ایران ، رادیو تهران ، رادیو پیام ، رادیو سلامت ،رادیو آوا، شبکه های مختلف تلویزیونی بصورت پراکنده و شبکه تلویزیون جام جم که برای ایرانیان خارج از کشور برنامه سازی می­کرد، کار کردم .

پلاک۵۲ :گویندگی، مجری‌گری یا صداپیشگی را نوعی مهارت می‌دانید که آموختنی است یا یکی از شاخه‌های هنر می‌دانید که نیازمند استعداد ذاتی است؟

بدون تردید استعداد ذاتی در کنار تجربه و کسب مهارت بالهایی هستند که به پرواز در آسمان اجرا منجر می­شوند. یک گوینده مخصوصا گوینده رادیو میبایستی حتما صدای خوب و سالم و مخارج حروف درستی داشته باشد. تارهای صوتی ما ما درست مانند تارهای یک ساز عمل میکنند، به مرور زمان و با کسب تجربه یاد می­گیریم که چگونه آهنگ زیبا تری با این ساز بنوازیم.

قاطعانه باید بگویم برنامه سازی در ایران با بهره گیری از امکانات دولتی و بودجه مناسب ، بسیار حرفه ای تر و اصولی تر از رسانه های فارسی زبان لس انجلس است .

پلاک۵۲ : به نظر شما وبژگی یک برنامه رادیویی موفق چیست؟

اصل و اساس در رادیو برقراری ارتباط درست و موثر با مخاطب است که در نهایت باعث پذیرش گوینده میشود. بسته به قالبی که برای ارایه یک برنامه انتخاب میشود در یک کلیت میتوان گفت هرگاه مخاطب در حین ارایه یک برنامه با دل و جان تمایل به دنبال کردن آنرا داشته باشد، مفاهیم ارایه شده را درک کند، اطلاعات درستی دریافت کند و یا حتی اوقات خوشی را سپری کند میتوان گفت آن برنامه موفق است . با تکیه و تاکید بر این نکته که لزوما نباید که یک برنامه اطلاعات زیادی را به شنونده منتقل کند گاهی حتی با فراهم کردن یک زنگ تفریح و ایجاد حال خوب یک برنامه میتواند معجزه کند.


پلاک۵۲ :اگر بخواهید سه برنامه رادیویی موفق را نام ببرید، کدام خواهند بود؟

این بسیار کار سختیست اما در حدی که حافظه ام یاری میکند برنامه های چالشی و گفتگو محور نظیر (زیر ذره بین) که دوست و همکار عزیزم خانم سهیلا درودی در رادیو اجرا میکردند در نوع خودشان کم همانند بودند. اجرای فرشید منافی را بسیار دوست دارم چه اجرای های مربوط به رادیو جوان و چه برنامه رادیو پسفردا در رادیو فردا و برنامه بی نظیر شب بخیر کوچولو با اجرای مثال زدنی خانم مریم نشیبا .

پلاک۵۲ : به نظر شما آیا فقط افرادی باید وارد کار گویندگی و صدا‌پیشگی شوند که از صدای خاص خدادادی برخوردارند یا با آموزش و تمرین می‌شود صدای خاص را به دست آورد؟

متاسفانه با تمرین نمیشود جنس صدا را عوض کرد اما بدون تردید با تمرین و ممارست میشود حنجره را تعلیم داد و اجرای درست تری داشت. من طی سالیان فعالیتم در دوره های گویندگی و فن بیان بسیار هنرجویانی داشتم که جنس صدایشان معمولی بود اما با کسب تکنیک و مهارت کارهای قابل قبولی انجام دادند.

پلاک۵۲ : وقتی به عنوان مجری رادیویی یا صداپیشه فعالیت می‌کنید، چهره شما دیده نمی‌شود. به نظر شما این اتفاق خوشایند است یا ناخوشایند؟

بنظرم یکی از جذابیتهای رادیو همین است . یعنی به مخاطب اجازه میدهد برای صدایی که می­شنود تصویر سازی کند. این اصلا اتفاق ناخوشایندی نیست .

مطالعه کنید:

چرا شعر این قدر مهم است؟

نقش زن در اشعار کهن فارسی

پلاک۵۲ : لطفا در مورد نقش هایی که دوبلور آن ها بوده اید برای ما بگویید.

من مدت پنج سال است که در لس انجلس بصورت خاص فقط با دوبلاژ تلویزیون من و تو همکاری میکنم . فیلمها و سریالهای زیادی را طی این سالها دوبله کردم اما سریالهای مستند پرونده های مرموز، فرا زمینی ها ، گریم ، شکار، سوپرکلینیک حیوانات . . . در این میان سوپرکلینیک حیوانات ، شاید به دلیل علاقمندی فوق العاده ام به حیوانات مخصوصا سگها جایگاه خاصی در قلبم دارد.ای این موضوع نداریم، اما فکر می‌کنیم شاید با نور انداختن روی آن سوژه‌ها بتوان به طور عمومی به نتیجه‌ای رسید!

پلاک۵۲ : درباره فعالیت های هنری خود در خارج از ایران برای ما بگویید.

من در خارج از ایران بصورت جسته و گریخته و پراکنده در تلویزیونهای مختلفی حضور داشتم اما فعالیت متمرکز من در پرشین رادیو و رادیو همراه بوده و البته دوبلاژ تلویزیون منو تو که قبلا به آن اشاره شد. از دیگر فعالیتهای تقریبا مستمر من برگزاری جلسات شب شعر ، شب مولانا، بزمهای ایرانی و بازی در یک تیاتر کمدی با کارگردانی شاهین جامعی و تهیه کنندگی علیرضا امیرقاسمی بوده .


پلاک۵۲ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره شما در حرفه ای که دارید چه بوده است؟

ثانیه به ثانیه ۲۲ سال فعایت رادیو تلویزیونی من دلچسب و عزیز و شیرین بوده . اما فلج شده تارهای صوتی ام حدود ده سال پیش که منجر به حدود شش ماه فاصله از فضای کارم بود و ممنوع الفعالیت شدنم که در نهایت منجر به مهاجرتم شد تلخ ترین­ها بودند.

پلاک۵۲ : چه تفاوتی بین برنامه سازی رادیو در ایران و خارج از ایران وجود دارد؟

قاطعانه باید بگویم برنامه سازی در ایران با بهره گیری از امکانات دولتی و بودجه مناسب ، بسیار حرفه ای تر و اصولی تر از رسانه های فارسی زبان لس انجلس است . من بحث محتوایی نمی­کنم ولی اشاره می­کنم به اینکه اگر قرار بر بحث محتوایی باشد به دلایل عدیده کفه دو ترازو را برابر می بینم. رعایت آنچه ما طی سالیان سال بعنوان اصول گویندگی و برنامه سازی آموختیم در رسانه های لس انجلس هیچ جایگاهی ندارد. چه بسیارند کسانیکه سالیان سال با رسانه های لس انجلسی همکاری کرده اند و در این زمینه ادعا دارند اما هرگز اصول این کار را نمی­شناسند.

مهاجرت برای کسی در سن و سال من فرصت نیست ، مهاجرت برای کسیکه ناگزیر به مهاجرت شده فرصت نیست، مهاجرت برای کسیکه در شرایط عادی انتخابش زندگی در وطن خودش بوده فرصت نیست.

پلاک۵۲ : طی چند سال گذشته تمایل رسانه‌ها و مردم به استفاده از تصویر به شکل چشمگیری افزایش یافته است. در این شرایط شبکه‌های رادیویی با استفاده از چه شیوه‌هایی می‌توانند مخاطبان را به خود جلب کنند؟

من معتقدم که حرف خوب بزنید و خوب حرف بزنید! مخاطب خودش شما را پیدا میکند.

پلاک۵۲ : تاکنون برای ورود به عرصه بازیگری تلاش کرده‌اید؟ به نظر خودتان در این زمینه توانایی و استعداد دارید؟

متاسفانه من بازیگر نیستم و جز چند تجربه اماتوری در دوران تحصیل و البته نمایش کمدی که چهار سال پیش در لس انجلس روی صحنه بردیم ، تجربه دیگری ندارم . تا حال هم تلاشی در این زمینه نکردم ، در سالهای دیرو دور چند پیشنهاد برای بازیگری داشتم اما با صراحت گفتم من گوینده ام و ترجیح میدهم یک کار را تمام و کمال انجام دهم تا اینکه به هرکاری سرک بکشم . اما شاید اگر همان پیشنهاد ها امروز مطرح میشد نظر متفاوتی میداشتم.

پلاک۵۲ : در مجموع مهاجرت را مانعی در راه گسترش فعالیت‌های خود می‌دانید یا با توجه به مسایل و مشکلاتی که در ایران وجود دارد، مهاجرت برای شما یک فرصت محسوب می‌شود؟

مهاجرت برای کسی در سن و سال من فرصت نیست ، مهاجرت برای کسیکه ناگزیر به مهاجرت شده فرصت نیست، مهاجرت برای کسیکه در شرایط عادی انتخابش زندگی در وطن خودش بوده فرصت نیست. مهاجرت تجربه های جدیدی به همراه دارد اما یک گوشه قلب و روح آدم همیشه پر است از دلتنگی ، از حسرت و انتظار. برای من مهاجرت چاره ناچاریست، بی تردید تلاش خواهم کرد از خاکستر خودم برخیزم اما آدم مهاجر به دور از ریشه ها و خاطراتش همیشه ناقص است .

مدتی از محضر زنده یاد استاد بی بدیل موسیقی لایت ، سلفژ و ترانه خوانی ، محمد نوری بهره بردم و شاید یکی از افسوسهای من ادامه ندادن به این آموزش پربار بود.

پلاک۵۲: تاکنون وسوسه خوانندگی یا مجری‌گری تلویزیونی داشته‌اید؟

مجری گری تلویزیون وسوسه نبوده چرا که به موازات گویندگی رادیو ، اجراهای تلویزیونی زیادی داشته ام اما همچنان خودم را رادیویی میدانم. درباره خوانندگی شاید نه وسوسه اما حدود پانزده سال پیش ، مدتی از محضر زنده یاد استاد بی بدیل موسیقی لایت ، سلفژ و ترانه خوانی ، محمد نوری بهره بردم و شاید یکی از افسوسهای من ادامه ندادن به این آموزش پربار بود. حدود یک سالی بعد از رها کردن کلاسهایم ، در مراسمی در خانه هنرمندان زنده یاد محمد نوری را دیدم و استاد گفتند: حیفه چرا ادامه نمی­دهی ؟ شما گوینده ها کلمات را درست ادا میکنید و کار کردن با شما را دوست دارم . عرض کردم استاد، کوتاهی من را ببخشید حتما دوباره خدمت میرسم … افسوس که خیلی زود دیر شد.

پلاک۵۲: در مجموع کار یک گوینده یا مجری رادیویی سخت‌تر است با مجری و گوینده تلویزیونی؟

من تصور میکنم گویندگی رادیو کار سخت تری­ است . مجری تلویزیون از عناصری مثل نور، دکور، لباس، میمیک صورت و حرکات دست بهره می­برد، در واقع ابزار بیشتری نسبت به یک گوینده رادیو دارد اما یک گوینده رادیو باید پیام را به تمامی فقط از طریق صدایش منتقل کند .

پلاک۵۲: اگر روزی مجبور شوید این حرفه را کنار بگذارید، سراغ چه شغل یا حرفه دیگری خواهید رفت؟

من همیشه یک گوشه ای از دلم دوست داشتم یک رستوران یا کافه داشته باشم. کسی چه می­داند ، شاید روزی.

پلاک۵۲: در پایان اگر سخنی باقی مانده بفرمایید :

نه در مسجد دهندم ره که رندی نه در میخانه کاین خمار خامست