عمر زاهد همه طی شد به تمنای بهشت
او ندانست که در ترک تمناست بهشت

صائب تبریزی

در میان کتاب های پرفروش سال ۲۰۱۹ نیویورک تایمز کتابی از انتشارات بسیار معتبر هارپر به چشم می خورد که سومین اثر نویسنده اش مارک منسن نویسنده ی آزاد و بلاگری است که البته پیش از این کتاب با اثر دیگرش:

” هنر رندانه ی به تخم گرفتن” (منتشر شده در سال ۲۰۱۶)” The Subtle Art of Not Giving a F*ck”

به شهرت رسیده بود و تا سال ۲۰۱۹ هشت میلیون نسخه به فروش رسیده بود. آن هم فقط نسخه چاپی. این کتاب در سیزده کشور به پرفروش ترین کتاب سال تبدیل شد.


معرفی کتاب با صدای داوود قنبری


در ایران این کتاب با شش ترجمه، البته تا جایی که توانستم بیایم، نشان داده که اثری مورد توجه خوانندگان ایرانی بوده است.



برای مطالعه بیشتر: ۵ کتاب که ایلان ماسک توصیه می کند برای موفقیت بخوانیم

حرف مارک منسون چه بود؟

مارک منسن معتقد است که فن آوری و زندگی مدرن معاصر باعث شده تا به چیزها و مسائل اشتباهی اهمیت بسیار بدهیم. این همه سمینار و کلاس و کتاب برای رسیدن به خوشبختی! شادی و خوشبختی را هم مانند کنسرو لوبیا در پکیج های شیک به شما می فروشند.! مارک منسن درست در همین گلوگاه ایستاده و می گوید این تمایل دیوانه وار ما برای رسیدن به خوشبختی دقیقا عامل اصلی بدبختی ماست.

و اما در کتاب اوضاع خیلی خراب است، او نگاه خود را از نقص های درونی ما برگرفته و به جهان پیرامون ما توجه اش را جلب می کند. و با بیان جذاب و طنز معمولش بدون ترس و وحشت تعریف و مفاهیم مورد قبول ما را از آزادی، شادی، ایمان و شادی و حتی امید به چالش می کشد.

نویسنده می‌گوید در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که اوضاعمان از هر لحاظ نسبت گذشته گانمان در طول تاریخ بهتر است. بهتر می‌خوریم تحصیلات بهتری دارم امنیت بیشتری داریم جنگ‌های کمتری را در جهان شاهد هستیم و … اما احساس شدید افسردگی می کنیم، و بدتر آنکه از یکدیگر از نظر عاطفی به شدت دور شده ایم. وقتی محققان در دهه هشتاد از شرکت کنندگان در تحقیقی پرسیدند که طی شش ماه گذشته درباره ی مسائل شخصی و مهم زندگی شان با چند نفر صحبت کرده اند، پاسخ رایج آن ها ” سه نفر” بود؛ اما در سال ۲۰۰۶ رایج ترین پاسخ عدد”صفر” بود.

کتاب از دو بخش شکل گرفته است :

بخش اول پنج فصل به نام های: امید، حقیقت ناخوش آیند، خویشتن داری خیال خام است، قانون احساسات نیوتن، چگونه رویاهایتان را به واقعیت تبدیل کنید، امید به فنا رفته.

بخش دوم شامل فصل های: اوضاع خیلی خراب است، فرمول انسانیت، رنج عنصر ثابت جهانی است، اقتصاد احساسات، آیین نهایی.

برخی از خوانندگان کتاب معتقدند که این اثر یک کتاب منسجم نیست و بیشتر به مجموعه مقالات شبیه است. آن هم مقالات وبلاگی.!

برای مطالعه بیشتر:

نگاهی به رمان تقسیم اثر پیرو کیارا

نگاهی به رمان کبـوتـر اثر پاتریک زوسکیند

درست است که کتاب در برخی فصول مطالب نسبتا پراکنده ای دارد، و اینکه گاه تاکید بر یک مبحث و تعداد مثال هایش گاه بیشتر از حد انتظاری است که از کتاب های آکادمیکی داریم. اما اولا نویسنده تاکیدی بر آکادمیک بودن اثرش ندارد. و اما دوم این که نویسنده خود در محیط آکادمیک حضور داشته و از دانشگاه بوستون فارغ التحصیل شده است. اما خواندن این اثر را به این خاطر توصیه می کنم که کتابی است که نویسنده اش تلاش کرده تا نگاهی متفاوت تر و نو به بسیاری از رویدادهای پیرامونی ما داشته باشد. به خصوص اینکه این کتاب در زمانه ای منتشر شده است که جهان و ما به شدت نیازمندیم تا همه چیز را تغییر دهیم.

در پایان بخش کوچکی از کتاب را مرور می کنیم:

اگر توی فروشگاه استارباکس کار می کردم، به جای نوشتن اسم مردم روی قهوه شان، جملات زیر را می نوشتم:

“شما و تمام کسانی که دوستشان دارید، روزی خواهید مرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفته اید یا کارهایی که انجام داده اید برای تعداد کمی از مردم اهمیت خواهند داشت، آن هم صرفا برای یک مدت کوتاه. این حقیقت ناخوشایند زندگی ست. تمام مسائلی که به آنها فکر می کنید یا کارهایی که انجام می دهید، تنها گریز استادانه ای از این حقیقت اند. ما غبارهای کیهانی بی اهمیتی هستیم که در یک نقطه ی آبی پرسه می زنیم و به هم برخورد می کنیم. عظمتی برای خودمان تجسم می کنیم و اهدافی برای خودمان می سازیم. اما راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم.پس از قهوه ی لعنتی تان لذت ببرید.! “

البته که باید با حروف خیلی ریز این متن را می نوشتم. آن وقت نوشتن آن هم مدتی زمان می برد، این یعنی صف مشتریان ساعت اوج شلوغی صبح از در هم بیرون می زد. البته این طور خدمات رسانی به مشتری چندان درجه یک از آب درنمی آمد. احتمالا این هم یکی از دلایلی ست که من استخدام بشو نیستم!

اما واقعا چطور می توانید با خیال راحت به کسی بگویید:

روز خوبی داشته باشی.

آن هم در حالی که می دانید تمام افکار و انگیزه هاشان از نیازی بی پایان برای اجتناب از پوچی ذاتی هستی نشئت می گیرد؟