شخصیت و جایگاه زن در دیدگاه اسدی طوسی

بر پایه ی کتاب گرشاسبنامه

تفاوت اندیشه ی فردوسی با اسدی طوسی، درباره­ی زنان، قابل تامل است. هر دوی آن ها حماسه سرا هستند، اما فردوسی با ظرافت و دقت بیش تری به زنان پرداخته است.

این نوشتار را با صدای نویسنده گوش کنید

در شاهنامه ی فردوسی، زنان، حضوری موثر دارند و اسامی مختلفی همچون: رودابه، سودابه، منیژه، کتایون، تهمینه، گردآفرید و … هر کدام شخصیتی ویژه ای از خود نشان می دهند و نماد صفت های گوناگون زنان هستند. زنانی که روایت عشق و شور و دلدادگی شان زبانزد عام و خاص است و آن ها که در رزم و رشادت نامی هستند و زنانی که در درک، محاسبه و خردورزی سرآمدند.

در مقابل در گرشاسبنامه اسدی توسی زنان با نام خود معرفی نمی شوند. زنان گرشابنامه را با القابی چون دختر پادشاه کابل، دختر قیصر روم و … می شناسیم و همین نکته است که زن را در اثر اسدی طوسی، به حاشیه می برد و در اصطلاح جنس دوم معرفی می کند.

دکتر فریدون یونسی در کتاب «شرح و شناخت گرشاسبنامه» می نویسد:

«زن در گرشاسبنامه حضوری زنده و موثر ندارد. دختر پادشاه کابل پس از این که با جمشید ازدواج می کند، از داستان به طور کلی خارج می شود. دختر قیصر روم نیز، که علاقه مند به گرشاسب است، نهانی به دیدار گرشاسب می رود و با او پیوند عشق می بندد. گرشاسب با او ازدواج می کند. در ادامه ی داستان، به جز یک مورد، که همسر گرشاسب طی نامه ای به وی از دوری او اظهار دلتنگی می کند، کاملا از جریان داستان بیرون می رود و اصولا این زن در سفرهای بسیار طولانی گرشاسب، هرگز همراه او نیست.»

این نوع داستان پردازی همان نگاه عام به زنان؛ یعنی نگاه همسرداری و فرزندپروری و نگاه غیر اجتماعی است، که پیش از این، در آثار سعدی و نظامی و دیگر شاعران ایرانی بررسی کردیم. با این اوصاف و با نگاه نقادانه به داستان پردازی اسدی طوسی، باید بگویم که اگر هدفی در وارد کردن این زنان به داستان اسطوره ای باشد، همانا بهره گیری از توصیف صحنه ها و گفت و گوهای عاشقانه است، نه خلق شخصیت های تاثیرگذار و ماندگار داستانی. غیر از این موارد، نکات مهم دیگری هم در گرشاسبنامه، درباره ی زنان مطرح شده است، که در شماره های بعدی پلاک 52 به آن ها خواهم پرداخت.

ادامه دارد …