فرهنگستان | پلاک ۵۲ - Page 20

آخرین شماره مجله پلاک52

دسته: فرهنگستان

ادبیات ایران و جهان, داستان, فرهنگستان

داستان دنباله دار سلیم سامورایی – قسمت چهاردهم 

سلیم‌سامورایی دست به چادر صدیقه برد که از روی صورتش کنار بزند. صدیقه که یک چشمش بیرون بود. صورتش را فوراً به سمت دیگر چرخاند و با بغضی ساختگی گفت:
– نکن داداش. مگه نمی‌بینی نامحرم اینجاست؟

ادبیات ایران و جهان, داستان, داستان, فرهنگستان

داستان دنباله دار سلیم سامورایی – قسمت سیزدهم 

به اینجا می‌گن شمرون. جای زندگی از ما بِیتَرونه. شاه و شاهزاده‌ها اینجا می‌آن تفریح… پولدارا هم اینجا می‌شینن. قراره از این به بعد ما هم تو اعیون و اشراف آمدوشد کونیم. بنازمت اوس کریم! هوای خوبتم مال پولدارمولداراس. انگاری اصن ما رو طفیلی وجود اینا ساختی.

ادبیات ایران و جهان, سایر, شعر, شعرانه, فرهنگستان, کاناپه

منزل آخر؛ نگاهی به شعر منوچهر نیستانی 

منوچهر نیستانی (۴ مرداد ۱۳۱۵–۲۷ اسفند ۱۳۶۰)، شاعر معاصر ایرانی است. منوچهر نیستانی در قالب‌های گوناگون غزل، شعر نو و شعر بی‌وزن اشعار قابل توجه، نو و عمیق سروده‌است. نیستانی از شاعران مطرح و پربار معاصر محسوب می‌شود که دارای زبان شعری مستقل و استوار…

ادبیات ایران و جهان, داستان, داستان, فرهنگستان, ماموریت در دوبی

ماموریت در دوبی – قسمت شصت و چهارم 

فیتز ترجیح می داد که وظیفه اصلی تیراندازی به سوی قایق های هندی را خلیل و جمعه برعهده بگیرند. هدف او از این کار آن بود تا آندو را به عنوان تیراندازانی ماهر و کار کشته به سپه معرفی کند و در سفرهای احتمالی بعدی خود را از قید همراهی قاچاقچیان برهاند.

ادبیات ایران و جهان, پادکست, داستان, فرهنگستان

داستان صوتی عنکبوت زرد نوشته نجف دریابندری 

دریابندری از یک سو با برگردان آثار ارزنده‌ ادبیات غرب، دریچه‌ای را گشود که بر تاریخ ادبیات داستانی معاصر تأثیر عمده نهاد و از سوی دیگر به ‌واسطه ترجمه آثار مهمی از فلسفه غرب، به رسایی زبان فارسی در بیان مفاهیم فلسفی کمک کرد.

ادبیات ایران و جهان, داستان, فرهنگستان

داستان دنباله دار سلیم سامورایی – قسمت دوازدهم 

خدیجه هاج‌وواج به فرزندانش نگاه کرد. یک آن پاکت شکرپنیر از دستش افتاد و پیرزن همان جا روی زمین ولو شد. سلیم‌سامورایی نگاهی به صدیقه انداخت که هوارهوار می‌کرد «آواره‌ی کوچه و خیابون شدیم!»

ادبیات ایران و جهان, داستان, فرهنگستان

داستان دنباله دار سلیم سامورایی – قسمت یازدهم 

رفت‌وآمد آدم‌های غریبه رو تو خونه و زندگیم نمی‌پسندم. این‌که می‌گی عین برادرت می‌مونن رو قبول می‌کنم اما نمی‌تونن به خونه من رفت‌وآمد داشته باشن. هر وقت دلت تنگ شد می‌تونی به دیدن‌شون بری. به هر حال ساعاتی رو می‌تونی واسه خودت داشته باشی؛ اما اون موقع کتایون باید خونه باشه.