از دفترچه خاطرات یک روانپزشک؛ شهرزاد قصه گو
در مطبم نشسته بودم که ناگهان در باز شده و مردی با تاج و شنلی بلند وارد شد. مرد شنل پوش نیامده نشست روی مبل و گفت: دکتر دستم به روپوش سفیدت. بعد نگاهی به سرتاپای من انداخت و گفت: دکتر! پس روپوش سفیده ات…
کرونا گاهی با خوشهی انگور میآید به دهان!
اما این ویروس (که خیال رفتن ندارد) را بهتر بشناسیم: کرونا؛ به ضم ک و مدح ا ! گروهی این ویروس را تولید آمریکای جهانخوار دانستند و عقیده داشتند که با رفتن ترامپ او نیز خواهد رفت! که تقریبا همین هم شد. این طنز…
خاطرات یک در راه مانده – قسمت دوم
ندا حائری در قسمت قبل تا جایی براتون تعریف کردم که مدارکم رو فرستادم سوریه و جنگ شد و من همچنان اندر خم هزار و یک کوچه ماندم سرگردان! اگه فکر کردید که من ناامید شدم، بسیار اشتباه کردید! یک دهه شصتی نوستالژیک هیچ…
شعر طنز؛ کمی شوخی با حافظ
تو ای حافظ که با شعرت ربودی عقل دانا را فروزان کرده دیوانت شب تاریک یلدا را چنانچه حاجتی باشد، تفأل می زنم شاید غزل های تو بگشاید برایم قفل درها را تو خال دوست را دیدی شدی مدهوش و در بندش دل از دستت…
بازگشت به وطن برای جوانی کردن
به محض این که شنیدم وزیر جوان مخابرات توییت زده و به دانشجویان توصیه کرده جوانی کنند با خودم گفتم به به، الان وقت بازگشت به ایران است. کاسه کوزهام را جمع کردم و بلیت گرفتم و با اولین پروازی که با وجود شرایط کرونایی…
عمه خانم سهامدار!
آسایشگاه جدید عمه خانوم قدیمی بود. قدمتش به سن خود عمه میرسید. بنیانگذارش چند دهه قبل مرده بود و حالا مدیریتش را دکتر نیما، نوه او به عهده داشت. جوانی سی و چند ساله، معتاد و همیشه خواب. دو هفته از وقتی که عمه را…
معمای گوشِ بریده ی ون گوگ
مدتی پیش خبرگزاری ها اعلام کردند که محققان هلندی به کشفی بزرگ نائل شده اند. اگر فکر کردید که این کشف بزرگ در ارتباط با ساخت داروی کوید یا ایدز یا سرطان و یا نظایر آن است سخت در اشتباهید. آنان بالاخره به راز بریده…
خاطرات یک در راه مانده (قسمت اول)
مطمئنا زیاد شنیدین که یه آدمی دچار بحران چهل سالگی شده و تصمیمات عجیب و غریب برای پیشبرد زندگی و رسیدن به اهدافش گرفته. خب من در زندگی بارها دچار بحرانهای سنی خاص شدم که مجبورم کرد تصمیمات طوفانی گرفته و زندگیم را از این…