مهاجرت و جابه جایی انسان ها از سرزمینی به سرزمین های دیگر را می توان به رودخانه ای تشبیه کرد که قدمت آن به درازای تاریخ انسان بر روی سیاره زمین است. جامعه مهاجران چند دهه اخیر ایران که به موجب برخی آمارها تعداد آن ها حدود هفت میلیون نفر برآورد می شود اما در این میان نقطه درخشان و افتخار آمیزی که در ارتباط با مهاجران ایرانی خصوصا مهاجرانی که کاناد و آمریکا را به عنوان کشورهای مقصد مهاجرت خود انتخاب کرده اند، ضریب بسیار بالای موفقیت آن ها در همه حوزه های علمی، تخصصی و حرفه ای است که مردم جوامع میزبان به آن نیاز دارند. یکی از اهداف راهبردی نشریه پلاک ۵۲  شناخت و معرفی همین پتانسیل ها و چهره های موفق در جامعه کانادا و آمریکا تشکیل می دهد. بنای کار ما بر این است که هر ایرانی مهاجر از کوچک ترین صنوف گرفته تا صاحبان بزرگترین کسب و کارها و مدیران و گردانندگان شرکت ها، موسسات تجاری و بازرگانی، پزشکان، فعالان بخش ساخت و ساز و معاملات املاک، بیمه گرها، هنرمندان و …. سهم و جایگاهی در این نشریه داشته باشند و از طریق این رسانه خود را به دیگر اعضای جامعه سربلند مهاجران ایرانی معرفی کنند.

یکی از هم وطنان موفق و خوشنام در ونکوور، آقای جلال درویشی بنیانگذار مجموعه قنادی های گلستان و لیلیوم است. جلال درویشی نه تنها به عنوان استاد شیرینی پز، مدیر و بنیانگذار یکی از قدیمی ترین  قنادی های ایرانی در ونکوور شناخته می شود، بلکه به عنوان یک کارآفرین موفق و نیک نام بارها مورد تقدیر قرار گرفته است. او به عنوان یک الگو  از مهاجرین خلاق نسل اول با پشتکار و انگیزه سختی ها را پشت سر گذاشته و  نه تنها کسب و کار موفقی برای خود برپا کرده است، بلکه حالا صمیمانه در راه ایجاد شغل و انتقال تجربیات خود برای هم وطنان قدم بر می دارد.

امیدواریم این گپ و گفت، مورد توجه شما، خصوصا تازه واردین به کانادا که با دنیایی از سئوالات، امیدها و تردیدها مواجه هستند، قرار گیرد.

آقای جلال درویشی عزیز، ضمن سپاس از قبول دعوت برای انجام این گپ و گفت، اولین سوال من این است که شما آیا قبل از مهاجرت به کانادا هم در صنعت شیرینی و قنادی مشغول به فعالیت بودید؟

با عرض درود و احترام به خوانندگان و همراهان رسانه پلاک۵۲، من سال ۲۰۰۵ به کانادا مهاجرت کردم و قبل از مهاجرت هم در حرفه شیرینی پزی در ایران مشغول به کار بودم.

چرا اسم گلستان را انتخاب کردید؟

بعد از مهاجرت به کانادا، تنوع فرهنگی که در این کشور زیبا شاهد آن بودم برایم بسیار دلشنین بود. اینکه می دیدم انسانهایی از گوشه و کنار دنیا با فرهنگ ها و عادات مختلف در کنار هم در صلح و صفا زندگی می کنند، ایده گلستان را در ذهنم شکل داد. در نگاه من، ما مهاجرین در این کشور مانند گل هایی با رنگ و بو و شکل های متفاوت هستیم . اما گل هایی که تنها نیستیم و در گلستانی در کنار هم زندگی می کنیم. این بود که نام گلستان را برای شروع کارم انتخاب کردم.

 

به نظر شما مهمترین ویژگی کافه قنادی های گلستان و لیلیوم  چیست؟

شاید بتوانم مهمترین ویژگی کافه قنادی های گلستان و لیلیوم را در این بیان کنم که همه پرسنل مثل یک خانواده در کنار هم برای رسیدن به یک هدف مشترک فعالیت می کنند. هدفی که در دو عبارت خلاصه می شود. مشتری مداری و ارائه بهترین کیفیت.

ما یک مجموعه یادگیرنده هستیم و با وجود اینکه سال های طولانی از شروع به کار ما می گذرد، اما به جرات می توانم بگویم که هر روز برای ارائه خدمات بهتر به مشتریان، صحبت می کنیم، یاد می گیریم و برنامه ریزی می کنیم.

شیرینی و دسرهای ایرانی که قنادی های شما می بینیم، بسیار متنوع هستند. چرا؟

هم وطنان عزیزی از گوشه و کنار ایران عزیز در ونکوور بزرگ زندگی می کنند و برای اینکه بتوانیم به سهم خود، یادآور خاطرات زیبای سرزمین مادری برای آن ها باشیم، سعی کرده ایم که گلچینی از انواع شیرینی از شمال تا جنوب و شرق تا غرب ایران را با طعم و مزه اصیل در کافه قنادی های گلستان ولیلیوم به مشتریان عزیز ارائه کنیم.

غیر ایرانی ها چه نوع شیرینی و دسرهای ایرانی را بیشتر می پسندند؟

شاید بیش از نیمی از مشتریان ما،  غیرایرانیان هستند و آنچه که ما را به وجد می آورد، لذتی است که از نوش جان کردن شیرینی های ایرانی تجربه می کنند و بعد از آن معمولا با کنجکاوی از ما درباره شیرینی که خورده اند و خاستگاه آن و فرهنگ و تاریخ آن منطقه از ایران می پرسند. گاهی احساس می کنیم در کوچه و خیابان های ونکوور با شیرین کردن زندگی مردم، سفیر فرهنگ غنی ایرانی هستیم و این احساس، مسئولیت حرفه ای و اخلاقی ما را در بهبود مستمر کیفیت، دو چندان می کند.

از دید جلال درویشی، مشتری چه جایگاهی در گلستان دارد؟

از دید من مشتری کسی است که به ما اعتماد داشته و براساس ذوق، سلیقه و  نیاز خود به ما مراجعه کرده است. به اعتقاد من، زمانی پاسخ مناسب و درست به این اعتماد داده می شود که او هنگام خروج از قنادی، لبخند رضایت بر لب داشته باشد و دوباره پیش ما بازگردد و به ما افتخار دهد که شیرینی های گلستان کام او و خانواده اش را بازهم شیرین کند.

یکی از اقدامات ارزشمند شما، ایجاد ده ها شغل پایدار در جامعه است. ولی ملاک شما برای استخدام چیست؟

همانطور که قبلا اشاره کردم، ما در گلستان مانند اعضای یک خانواده هستیم. خانواده ای صمیمی که نهایت احترام را برای هم قائل هستند. خیلی از روزها به دلیل حجم بالای سفارش ها، ممکن است که ما از نظر جسمی خسته شده باشیم ولی وقتی  به هم نگاه می کنیم و می بینیم که به یک خانواده بزرگ تعلق داریم و با هم برای هدف مشترکی تلاش می کنیم، باعث می شود تا از نظر روحی شاد باشیم و انرژی مثبت را در محیط کار به هم منتقل کنیم. برای همین اولین ملاک من برای استخدام این است که شخص متقاضی بتواند خودش را در قالب فردی از اعضای این خانواده ببیند و صمیمانه هم سو با آن حرکت کند.

 صداقت هم یکی از معیارهای اصلی من است. در طول سال های طولانی فعالیت تعداد زیادی از هم وطنان که صادقانه برای کار به ما مراجعه کرده اند، حتی با توجه به اینکه سابقه کار در شیرینی پزی نداشته اند، مورد استقبال این خانواده قرار گرفته اند و مشغول به کار شده اند و حالا خودشان استادکار هستند . این از افتخارات من است که گلستان نه تنها در جامعه ایرانی، اشتغال زایی می کند، بلکه مانند یک مرکز آموزشی، علم و سال ها تجربه را خالصانه در اختیار هم وطنان قرار می دهد تا در حرفه ای ارزشمند، متخصص شوند.

یکی از شیرین ترین خاطره های خود درباره پرسنلی که استخدام کرده اید را برای ما تعریف کنید.

راستش خاطرات آنقدر است که بعضی وقت ها فکر می کنم در دوران بازنشستگی می توانم کتابی درباره آن ها بنویسم ولی یک خاطره کوتاه که می توانم برایتان تعریف کنم درباره یکی از همکاران است که مدتی افتخار همکاری با ایشان را داشتیم و الان هم دوستان عزیز هستند. وقتی تازه به تیم گلستان پیوسته بودند، روزی از او خواستم که با یک سرطاس دو کیلویی، برای من شکر در مخلوط کن بریزد. چون این کار یکی از معمولی ترین کارها بود، من به جای سرطاس همیشه می گفتم قاشق و همکاران باتجربه می دانستند که با توجه به حجم بزرگ مخلوط کن و مقدار زیاد مواد اولیه ای که برای پخت شیرینی تهیه می کردیم، منظورم از قاشق، یک سرطاس شکر است. اما ایشان چون تازه کار بودند، با یک قاشق غذاخوری شکر پیش من برگشتند و پرسیدند که شکر در کدام مخلوط کن ریخته شود. این یکی از خاطرات جالبی بود که هنوز هم گاهی از آن یاد می کنیم و باعث شادی و خنده همکاران می شود.

با توجه به محبوبیت برندهای گلستان و لیلیوم، آیا طرح های توسعه ای برای افتتاح شعب جدید در درست اقدام دارید؟

بله. از روز اول که من کار را شروع کردم، همیشه به دنبال نوآوری و توسعه فعالیت ها هم از نطر کمی و هم کیفی بودم که به لطف خداوند، پشتگرمی خانواده گلستان که مانند خواهر و برادر در کنار هم کار می کنیم و پشتیبانی هم وطنان عزیز، همواره در مسیر توسعه حرکت کرده ایم و سعی کرده ایم که این روند، باثبات و  پیوسته باشد.

به زودی هم خبرهای هیجان انگیزی درباره طرح های توسعه مجموعه گلستان و لیلیوم برای هم وطنان عزیز خواهیم داشت که امیدوارم قدمی موثر برای اشتغال آفرینی بیشتر در جامعه ایرانیان ونکوور و ارائه خدماتی متفاوت به مشتریان عزیز باشد.

با توجه به افزایش تعداد ایرانیان در کانادا، چه توصیه ای برای شروع زندگی در این کشور برای تازه واردین دارید؟

توصیه که زیاد است اما اجازه دهید که از خودم مثالی بزنم. زمانی که تازه وارد بودم، خیلی از دوستان بودند که افکار منفی داشتند و دائم درباره این صحبت می کردند که مهاجرت اشتباه بوده و آن ها شرایط بهتری قبل از مهاجرت داشتند که ایکاش که وارد این مسیر نمی شدند. این مساله باعث شده بود که من هم اوائل تحت تاثیر قرار بگیرم و تا مدت ها بغض در گلو داشته باشم و شب ها نخوابم و احساس کنم که من هم اشتباه کرده ام.

ولی بعد از مدتی به خودم آمدم و تصمیم گرفتم گوشم را به روی حرف های منفی ببندم و با قدرت و انگیزه کار را شروع  و فقط روبه جلو نگاه کنم. مهاجرت یک انتخاب شخصی است و پیشنهاد من برای تازه واردین این است که تکلیف خودشان را همین اول مشخص کنند. یا این طرف ، یا آن طرف. اگر تصمیم به ادامه این راه و ماندن دارند، با افراد منفی گو نشست و برخاست نکنند و گوش خودشان را بر روی حرف های یاس آمیز ببندند. ممکن است چند سال اول سخت بگذرد، ولی اگر با امید، انگیزه و هدفمند کار کنند، موفقیت در پیش روی آن ها خواهد بود.

راز موفقیت تازه واردینی که قصد دارند مانند شما برای خود کسب و کاری را شروع کنند را در چه می بینید؟

به اعتقاد من راز موفقیت در این است که از این شاخه به آن شاخه نپرند. زمان به سرعت می گذرد و عمر کوتاه است و خیلی زود، دیر می شود. در رشته ای که تخصص دارند یا به آن علاقمند هستند با صبوری کار کنند. ممکن است روند پیشرفت در کوتاه مدت کند باشد ولی اگر به دراز مدت نگاه کنند، قطعا موفقیت در انتظارشان خواهد بود.

به نظر شما، زندگی چه زمانی شیرین می شود؟

اول از همه از شما دعوت می کنم به گلستان تشریف بیاورد و از شیرینی های خوشمزه ما میل کنید و مطمئن باشید که شیرینی و حلاوت خاصی به زندگی شما می بخشد. اما اگر بخواهم به عنوان یک مهاجر قدیمی تر به این موضوع نگاه کنم، به اعتقاد من بزرگترین دغدغه مهاجرین نسل اول، سر و سامان دادن به زندگی و رسیدن به درآمدی است که بتوانیم زندگی باثبات، مناسب و آرامی را برای خانواده خود فراهم آوریم. در اینجا زندگی شیرین می شود. ولی زمانی این شیرینی صد برابر می شود، که موفقیت خود را با دیگران به اشتراک بگذاری و سعی کنی بدون چشم داشت مادی، دست آن ها را بگیری  کمکشان کنی تا زودتر شیرینی را در زندگی تجریه کنند. باور کنید اگر ما مهاجرین چنین تفکری داشته باشیم، زندگی ما، طعمی بی نظیر و ماندگار خواهد داشت. طعمی شیرین که در زندگی ما ماندگار خواهد شد و فرزندان ما هم آن را خواهند چشید.