اواخر ماه نوامبر سال ۲۰۲۱، چند روز پیش از اینکه نیمه دوم فصل آخر سریال سرقت پول پخش شود، نتفلیکس اعلام کرد که قصد ساخت یک اسپین آف را دارد. همان‌طور که می‌دانید، شخصیت‌های زیادی در سریال اصلی وجود داشت که حول محور هر کدام از آن‌ها می‌توان اسپین آفی جذاب ساخت؛ اما نمی‌توان جذابیتِ متفاوت کاراکتر «برلین» را نادیده گرفت. بنابراین نتفلیکس درست‌ترین انتخاب را انجام داد و داستان را با محوریت برلین ساخت. سازندگان قصد داشتند که سریال Berlin (برلین) را در مقایسه با سریال مادر، با لحنی سبک‌تر بسازند؛ آن هم بعد از پروژه‌های دیگری که پیش از آن داشتند. از همین‌رو هم تصمیم گرفتند که لحنی خنده‌دار وارد داستان کنند، بازیگران بیشتری را به کار بگیرند و از لوکیشن‌های مختلفی استفاده کنند.


سریال برلین Berlin یک فلاش‌بک طولانی است. رفتن به گذشته سریالی پرسروصدا و پاسخ به این سوال که آدم‌هایش از کجا آمده‌اند. سریال Money Heist سرقت پول یا به نام اسپانیایی‌اش La Casa de Papel برای نتفلیکس یک جشن بزرگ بود. یک سورپرایز. کمتر کسی فکرش را می‌کرد یکی از تولیدات غیرانگلیسی زبان این استریم با ستاره‌هایی که فقط برای همزبان‌هایشان آشنا بودند، بتواند اینطور دل مردم دنیا را ببرد. کاری که Money Heist هست و تبدیل به یکی از سریال‌های کالت شد. در کنار سریال‌هایی مثل GOT و Breaking Bad.

پلاک۵۲ را در اینستاگرام دنبال کنید

مردم در بسیاری از نقاط دنیا با شخصیت‌های MH همدلی کردند. نگران‌شان شدند و با مرگ‌شان اشک ریختند. آن لباس‌های قرمز و ماسک‌های سالوار دالی نه فقط در جمع‌های سینمایی و در فروشگاه‌های فانتزی‌فروش بلکه در تجمعات اعتراضی در بسیاری از نقاط دنیا دیده شد. به عنوان نمادی از شورش طبقه فرودست علیه امپریالیسم. انقلابی‌های نسل جدید که با ال‌پروفسور و گروه دوست‌داشتنی‌اش احساسی مشترک داشتند. نه تنها دزدی‌ و جنایات آنها را می‌توانستند ببخشند، بلکه کاملا درک می‌کردند که چرا باید به بانک مرکزی و به ثروت‌های عمومی حمله کرد، وقتی تصور می‌کنی که سهمی در ثروت نداری. ترانه بلاچاو با این سریال احیا شد و در دوران کرونا سرودی بود که در هر گوشه جهان صدایش به گوش می‌رسید. این درست است که جادوی MH در آمریکا همانقدر همه‌گیر نبود که در اروپا و کشورهای آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی، اما سازندگان سریال توانسته بودند غنیمت بزرگ را به چنگ بیاورند و نتفلیکس با یکی از موفق‌ترین سریال‌هایش حسابی سر ذوق آمد. سریالی که طرفداران برای هر فصل تازه‌اش روزشماری می‌کردند و چهره‌هایش تبدیل به سلبریتی‌هایی بین‌المللی شدند و به شوها و کنسرت‌ها و تبلیغات جهانی راه یافتند.

یکی از جذاب‌ترین و محبوب‌ترین چهره‌های سریال مانی هیست، «برلین» بود. آلترناتیو پروفسور که در میانه سریال ما را رها کرد اما کاراکترش آنقدر قدرت داشت که کارگردان‌های سریال او را دوباره به داستان برگردانند. برلین دست راست پروفسور و نقش دوم داستان بود. یک زن‌ستیز با بیماری لاعلاج و رفتارهای سادیستی و پیش‌بینی‌ناپذیر که او را به کاراکتری جالب و هیجان‌انگیز تبدیل می‌کرد. مثل همه المان‌های دیگر در مانی هیست که باعث دیده شدن این سریال شدند. ما پیش از این داستان سرقت‌های دسته‌جمعی زیاد دیده بودیم، اما این بار با دزدانی طرف بودیم که هر کدام کاراکتر داشتند. اسم‌هایشان از توکیو و دنور و ریو تا همین برلین، متفاوت و خاص و با نگاهی به سراسر جهان بود و رابطه سارقان باهم، بازی بازیگران، لوکیشن و موسیقی، همگی سریال را به اثری خاص تبدیل می‌کردند.

حالا و سوار بر موج محبوبیت سریال، کارگردان‌های Money Heist تصمیم گرفته‌اند اسپین‌آفی برای آن بسازند و چه کسی بهتر از برلین نیمه مجنون؟

بودجه بزرگی در اختیارالکس پینا و استر مارتینز لوباتو، سازندگان مانی‌هیست قرار گرفت تا با ذهن خلاق‌شان بار دیگر موفقیت را تکرار و تشنگان سریال عظیم را سیراب کنند. در اواخر سال ۲۰۲۳ تبلیغات شروع شد و چنان پرحجم و سنگین بود که مادریدی‌ها می‌گویند به هر طرف سربرمی‌گرداندی تصویر و نشانی از «برلین» و دار و دسته‌اش می‌دیدی. نتفلیکس برگشته بود و نفس‌هایمان در سینه حبس شده بود که این بار با چه ماجراها و چه لحظاتی مواجه خواهیم شد.

پلاک۵۲ را در تلگرام دنبال کنید

در سریال برلین با چی طرفیم؟

سریال برلین در دنیایی مشابه Money Heist روایت می‌شود. به‌عنوان پیش‌‌زمینه‌ای برای آنچه در MH خواهیم دید و با تمرکز بر شخصیت برلین. زمانی که برلین جوان‌تر بود و در اوج سلامت و احساسات. سریال با جدایی او از همسر سومش آغاز می‌شود و ما با شخصیت‌های چندگانه تیم او آشنا می‌شویم. حال و هوا همان است که در مانی هیست دیده‌ایم و شباهت‌ها حتی اغراق شده‌اند. برلین و رفقایش قرار است یک دزدی دقیق و برنامه‌ریزی شده را اجرا کنند که چندین ماه برایش فکر شده (عین خود مانی هیست). کیلا (میشل جنر)، متخصص الکترونیک؛ روی (خولیو پنیا)، متخصص  باز کردن قفل؛ بروس (جوئل سانچز)، همه فن حریف و دامیان (تریستان اولائو)، یک استاد برجسته کالج، هسته اولیه تیم را تشکیل می دهند. بعداً کامرون (بیونا وارگاس) به آنها ملحق می‌شود، زنی با گذشته‌ای دردناک که با ماجراجویی‌ها و حاشیه‌سازی‌هایش قرار است نقشی محوری در سریال داشته باشد.

داستان این سریال عمدتا در شهر پاریس جریان دارد. ماجرا در «گذشته‌ای نامشخص» آغاز می‌شود که پیش از اتفاقات سریال Money Heist است. این مجموعه درست همانند اسمش، حول محور شخصیت برلین می‌چرخد و او را در اوج و بهترین روزهای خود نشان می‌دهد. در این برهه زمان، او در تلاش است تا خارق‌العاده‌ترین سرقت تاریخ حرفه‌ای خود را به‌عنوان یک دزد، انجام دهد و در حال آماده‌سازی مقدمات آن است. او در این مأموریت می‌خواهد جواهراتی به ارزش ۴۴ میلیون یورو را بدزدد؛ ماموریتی آنقدر جاه‌طلبانه که درست همانند یک رویا می‌ماند. او برای انجام این کار، او با ۳ باندی همکاری می‌کند که در گذشته باز هم با آن‌ها دزدی کرده بود.

میشل جنر

شخصیت‌هایی که مشابه‌شان را در فیلم و سریال‌های دزدی‌محور دیگر هم دیده‌ایم و مشابهت‌‌شان با شخصیت‌هایی مثل روی و کامرون که همان نقش ریو و توکیو را ایفا می‌کنند؛ با همان جنس رابطه و همان عشق و عاشقی. داستان «برلین» در شهر عشاق، پاریس می‌گذرد؛ جایی که برلین رهبری یک سرقت متهورانه و رویایی را برای ربودن جواهراتی به ارزش ۴۴ میلیون دلار از یک حراجی برنامه‌ریزی کرده است. در این سریال هشت قسمته ما با تلاش برای انجام این سرقت و رابطه میان سارقان مواجهیم در حالی که بوی تستوسترون در فضا به خوبی به مشام می‌رسد.

چرا باید سریال Berlin را ببینیم؟

پدرو آلونسو در نقش «برلین» یک بازی تمام عیار را به نمایش می‌گذارد. کلاسی برای بازیگری. هنر او در متعادل کردن احساسات و اکت‌هایش رشک‌برانگیز است. بازی او در نقش مردی بی‌رحم و سرسخت با امیال عاشقانه، مثل یک میدان پاتیناژ در اختیار او قرار گرفته تا او زیباترین رقص ممکن را در آن به نمایش بگذارد. پر از جزییات و ریسک‌های خطرناک.

فضای پاریس برای ساخت سریالی فرصتی بوده که زوج کارگردان هدرش نداده‌اند. تصویرهای خوش آب و رنگ و استفاده از فضاهای باز و نماهای زیبای شهر، همان چیزی است که می‌تواند «برلین» را از مانی هیست با فضاهای بسته و محدودش متمایز کند. اینجا کلا با حال و هوایی مفرح‌تر مواجهیم. داستانی ساده‌تر و به نمایش گذاشتن بیشتر احساسات انسانی و رابطه‌های دو و چند نفره.

برای مطالعه بیشتر:

سکانس های برتر| سرقت پول (2021-2017)

ترانه بلا چائو، نماد مقاومت در راه آزادی

اگر تکلیف‌تان را با خودتان و سریال روشن کنید و دنبال دیدن سریال معرکه‌ای مثل مانی هیست نباشید و به یک درام احساسی و رمانتیک رضایت بدهید، اگر چشم‌تان را روی حفره‌های داستانی و باگ‌های عجیب روایی ببیندید، می‌توانید برای ۸ قسمت با آسودگی و لذت لم بدهید و بدون نیم‌خیز شدن لبه مبل و بدون بالا رفتن تپش قلب، وقت‌تان را سپری کنید.

آیا برلین را می توان با سرقت پول مقایسه کرد؟

اما اگر بخواهید با این دید که چیزی شبیه به «سرقت پول» است، آن را تماشا کنید، به احتمال خیلی خیلی زیاد ناامید خواهید شد. همان‌طور که منتقدان معتقد بودند که فیلمنامه و شخصیت‌های جدید، اصلا به پای سریال Money Heist نمی‌رسند. با وجود مقیاس بزرگی که این پروژه داشت و صحنه‌های زیبایی که از پاریس به تصویر کشید، موفق نشد که جذابیت و هیجان سریال اصلی را داشته باشد. برخی‌ها حتی معتقد بودند که این مجموعه علنا فقط ۶ ساعت و خرده‌ای از زمان شما را می‌دزدد. شاید بتوان اینطور گفت که این سریال سرقتی، بیشتر از اینکه حول محور سرقت پول بچرخد، روابط احساسی را به تصویر می‌کشد؛ متشکل از دزدانی که می‌توانند سرقت بزرگی را انجام دهند اما نمی‌توانند جلوی دزدیده شدن قلبشان را بگیرند.

برخی منتقدان اینطور نوشتند که سریال Berlin، مجموعه‌ای محسوب می‌شود که فیلمنامه‌ای فوق‌العاده سطحی و پیچش‌های سبکِ زیادی دارد. در صورتی که ایده‌های چشمگیری در طی مسیر ظاهر می‌شوند که پتانسیل خیلی زیادی دارد اما اینکه داستان به آن‌ها نمی‌پردازد و گسترششان نمی‌دهد، واقعا ناامیدکننده است. درست است که یکی از المان‌های اصلی داستان، انسانی کردنِ ضدقهرمانان خود است؛ اما این نقطه‌ی قوت، به بزرگ‌ترین ضعف آن تبدیل می‌شود. یکی از هیجان‌های خیلی بزرگ سریال اصلی این بود که چطور همه چیز می‌تواند ناگهان نابود شود و با وجود برنامه‌ریزی‌های بسیار زیاد، ماجرا ازاین‌رو به آن رو شود؛ اینکه چطور اعضای گروه در هر مرحله‌ای قرار است این اتفاقات را مدیریت کند. اما در برلین ما چنین چیزی را با این مقیاس نمی‌بینیم.

امتیاز Berlin در سایت آی‌ام‌دی‌بی ۷.۲ است. کاربران rotten tomatoes هم به آن امتیاز ۶۳% داده‌اند.