احساس تنهایی، انزوا، بی حمایت بودن و تعلق نداشتن، به خصوص در سالهای اولیه مهاجرت، باعث نوعی احساس تهی بودن در مهاجر می شود. گاهی این حس چنان عمقی پیدا میکند که به احساس ارزشمندی مهاجر آسیب وارد می کند.

طبیعتا شدت این احساس بستگی به عوامل متعددی دارد؛ از یک طرف عوامل فردی مثل سن، مهاجرت تنها یا با افراد دیگر، میزان انعطاف روانی، اعتماد به نفس و عزت نفس، داشتن حمایت اجتماعی، داشتن مهارتهای زندگی و … و از طرف دیگر، ویژگی های کشور مقصد مثل میزان مهاجر پذیر بودن، فرصتهای موجود، امکانات و حمایتهایی که برای مهاجرین فراهم هست.


این مطلب را با صدای یاسمین کریمی گوش کنید


چالش کنار آمدن با تنهایی

برای مهاجری که به تنهایی مهاجرت کرده، چالش کنار آمدن با تنهایی و احساس انزوا، یکی از مهمترین چالشهای روحی او خواهد بود. طبیعتا در چنین شرایطی، یکی از مهمترین اقدامات لازم، تلاش برای برقراری ارتباطات اجتماعی خواهد بود. چرا که احساس تنهایی و انزوا در طولانی مدت، فرد را دچار احساس افسردگی، پوچی، بی معنا بودن زندگی و کرختی میکند. در این شرایط، مهاجر به سه شکل ممکن است با شرایط روبرو شود؛ اول اینکه سعی کند دامنه ی روابط اجتماعی، دوستی و ارتباطی برای خود ایجاد کند تا کم کم احساس تعلق و دلبستگی را دو مرتبه تجربه کند (که طبیعتا سالم ترین رویکرد هست).


بیمه مسافرتی با پانزده سال سابقه در ایران و کانادا به همراه خدمات ویژه از درب منزل : مشاوره تلفنی

والدین، سوپر ویزا، تحصیلی، کاری، توریستی


کناره گیری از تجربه ی روابط

راه دیگر اینکه بعضی افراد از فرط احساس تنهایی و بی کسی، دچار احساس یاس و ناامیدی می شوند و به این دلیل کناره گیری از تجربه ی روابط را انتخاب میکنند که در طولانی مدت باعث انزوایی میشود که با احساس انزوایی که سالهای اولیه مهاجرت به شکل طبیعی و موقتی تجربه میشود متفاوت است (احساس عمیقی که در طی زمان رسوب کرده و ته نشین شده؛ شبیه یک تم پس زمینه ی زندگی که سایه به احساس رضایتمندی و خوشبختی می اندازد). و راه آخر اینکه فرد از فرط احساس تنهایی شدید، به هر فرد و ارتباطی تن می دهد، صرفا برای پر کردن احساس تنهایی و خلاء.

برای مطالعه بیشتر:

مهاجرت: تلاقی امیدها و ترس ها

مهاجرت: کشف و بازسازی هویت

داستان و چالشهای مهاجری که به تنهایی مهاجرت نکرده، بسیار متفاوت است. معمولا اگر فرد با دوست یا آشنایی که شرایط نسبتا مشابه دارند مهاجرت کرده باشند، همراه هم و با حمایت از هم، مسیر را طی می کنند که البته به واسطه ی شباهتها و اهداف مشترک، احساس نزدیکی ایجاد شده و احساس تنهایی تا حد مناسبی مرتفع میشود.

دو روی سکه در مهاجرت زوج ها

و اما افرادی که با اعضای دیگر خانواده مهاجرت میکنند؛ زمانی که یک زوج به همراه هم مهاجرت میکنند، معمولا دو روی سکه خودش را نمایان میکند. از طرفی دو نفر از همدیگر در این راه حمایت میکنند و احساس تنهایی کمتری را تجربه میکنند و از طرف دیگر هم در اغلب موارد، به خصوص در سالهای اولیه مهاجرت میزان تنش در رابطه بسیار بیشتر می شود. که تا حدی هم قابل درک هست چرا که نزدیکترین افراد زندگی ما معمولا در معرض بیشترین میزان استرسهای ما قرار میگیرند. در نهایت و در بافت یک رابطه ی سالم، قرار بر این است که زوج از فاز پرتنش اولیه مهاجرت عبور کنند.

تفاوت های فرهنگی در زمینه ی فرزندپروری

در نهایت افرادی که به صورت خانوادگی مهاجرت می کنند، عمدتا با مسأله ی تفاوتهای فرهنگی در زمینه ی فرزندپروری دچار چالش جدی میشوند. خیلی اوقات والدین تلاش می کنند محیط خانواده و پرورش فرزندان را کاملا به شکل قبل مهاجرت حفظ کنند؛ تلاش شدید برای حفظ فرهنگ کشور خود و مقاومت در برابر پذیرش و کنار آمدن با فرهنگ جدید. و مسلما از آنجایی که فرزندان معمولا خیلی سریع وارد و جذب جامعه ی جدید میشوند و تاثیرپذیری بالایی دارند، گاها والدین و فرزندان دچار شکاف فرهنگی جدی و عمیقی میشوند که در صورت حل و فصل نشدن، باعث ایجاد فاصله ی بیشتر و عمیق تر می شود.

کلام آخر اینکه، اگر احساس کردیم در هر کدام از این چالشها گیر کردیم و با بهترین تلاشها قادر به عبور از آنها نیستیم، بیش از اندازه صبر نکنیم و هر چه سریعتر کمک حرفه ای بگیریم.