داوود قنبری | پلاک ۵۲ - Page 5

آخرین شماره مجله پلاک52

نویسنده: داوود قنبری

دوربرگردان, طنز, گوزن طولانی

دور باطل: اگر همه درس بخوانند 

دکتر من واقعا به خاطر مملکته که مخالف جامعه مدنی و دموکراسی ام. وگرنه شخصا خیلی هم دموکراتم. حساب کن! تو خونمون ریموت کنترول تلویزیون دست زنمه. آخرین باری که از تلویزیون خونمون فوتبال دیدم مال زمون مجردیمه.

تماشاخانه, سینما, هنر هفتم, یک فیلم، یک دیالوگ

یک فیلم یک دیالوگ: غلاف تمام فلزی 

غلاف تمام فلزی، درواقع حضور استاد در ژانر جنگی است. از ویژگی های مهم استنلی کوبریک این است که در فیلم هایش از لایه های طنز، طنز سیاه و شوخی، شوخی های کلامی و هزل و حتی پارودی به استادی تمام بهره می گیرد.

فرهنگستان, معرفی کتاب

معرفی کتاب: سر و دست و قلب نوشته دیوید گودهارت 

کتاب سر دست و قلب منتشر شده تا با  اقتصاد بر پایه دانش  مخالفت کند و اهمیت مطلق نیاز جوامع به فارغ التحصیلان دانشگاهی را در جامعه به زیر سوال بکشد. همه گیری ویروس کرونا آنچه را که باید از قبل می دانستیم را آشکار کرد.این کتاب از طرف فاینشنال تایمز به عنوان یک از برترین کتابهای سال ۲۰۲۰ برگزیده شده است.

دوربرگردان, طنز, گوزن طولانی

آیا شما به شانس اعتقاد دارید؟؟ 

در این ور دنیا در جهان سوم همه چیزمان در حالتی از قصه ها و یکی بود یکی نبود گیر کرده است. بسیاری از اوقات وقتی اخبار را دنبال می کنم، انگار در هزار و یک شب زندگی می کنم. همه چیز اطرافمان طوری در وسط شانس ها احاطه شده که بعضی اوقات فکری می شوم که نکند داخل یک تخم مرغ شانشی بزرگ زندگی می کنیم.

فرهنگستان, معرفی کتاب

معرفی کتاب : سکوت 

یکی از مهم ترین خاصیت های رمان این است که بتواند زمانه اش را توصیف کند. تفاوت اصلی رمان و داستان با روزنامه در همین جا است. روزنامه چگونگی رویدادها را توصیف می کند و رمان می خواهد که چرایی، دلایل و اثرات ناشی از رویدادها را بیان و تشریح کند.

فرهنگستان, معرفی کتاب

معرفی کتاب : همه دروغ می گویند 

ست استفنز-دیویدویتز محققی است که به نسل جوان و جدید اینترنت بازها تعلق دارد. این اقتصاد دان پنج سال وقت برای تهیه این کتاب صرف کرده است. نویسنده تلاش دارد تا به انبوه این اقیانوس داده ها و اطلاعات جهت و سمت و سویی بدهد و اطلاعاتی را که در این انبوه داده ها پنهان شده اند را بیرون بکشد.

دوربرگردان, طنز, گوزن طولانی

یک روز کاملا عادی در اداره دولتی 

ارباب رجوع وارد اتاقی در یک اداره دولتی می شود. جلوی میز اول می ایستد. کارمندی مشغول مطالعه روزنامه است. از پشت روزنامه، چهره اش قابل دیدن نیست.کارمند شماره یک با آرامش، روزنامه اش را کناری می زند.