برخی از منتقدین دهه ی نود را دهه ی بازگشت سینما نامیدند. آیا در دهه ی هشتاد از فیلم خوب خبری نبود؟ واقعیت را بخواهید فیلم خوب در دهه نود ساخته شده بود. اما دوران دوران تاچریسم و ریگانیسم بود و تاثیر آن را بر سینما هم می توان دید. اما با هر مقایسی که نگاه کنیم دهه نود واقعا بازگشتی برای سینما بود. وزنه ی این دهه بسیار سنگین تر از دهه ی ماقبل خودش بود.

 

مظنونین همیشگی

از فیلم های برتر این دهه که موفق شد نه تنها نظر منتقدان که مردم و مخاطبان را هم جلب کند فیلم مظنونین همیشگی  بود.

فیلمی با تعلیق و کشش فراوان تا پایان تماشاگران را با دروغ های پیاپی بمباران می کند. و در نهایت امر یک حقیقت بزرگ را جلوی او می گذارد. حقیقتی آنقدر بزرگ که انگار باید برای درک و فهم آن هر آن چیزی را که دیده ام را برعکس کنیم. یا از آن بهتر مجددا به تماشای فیلم بنشینیم.

 

مظنونین همیشگی

داستانی درباره پنج خلافکار

داستان فیلم، درباره‌ی پنج خلافکار یا حداقل خلافکار سابق به نام‌های دین کیتون  با بازی گابریل بیرن  ، وربال کینت  با بازی کوین اسپیسی، تاد هاکنی با بازی کوین پولاک ، مک‌منیس با بازی استیون بالدوین و فرد فنستر با بازی بنیسیو دل تورو  است که پلیس پس از رخ دادن یک سرقت، به صورت پیش‌فرض به آن‌ها مشکوک می‌شود و با دستگیری موقت و آزمایش کردن‌شان در برابر شاهد جرایم اتفاق‌افتاده، ادای تلاش برای پیدا کردن مقصر اصلی ماجرا را درمی‌آورد.

اصل اساسی فیلم بر مبنای تعلیق است. همه از خلافکاری نام می برند که نمی دانیم کیست. کایزر شوزه! او کسی است که برای درک اهمیتش در دنیای خلافکاران این جمله به زبان یکی از شخصیت های فیلم می آید:

زنان خلاف ها بچه ها شون رو با اسم کایزر شوزه می ترسونن.

 

 

 

امتیاز بالای منتقدان

فیلم بسیار موفق از آب درآمد. نشریه سینمایی هالیوود ریپورتر در سال ۲۰۱۴ فهرستی از صد فیلم محبوب تاریخ سینما را منتشر کرده ‌است که مظنونین همیشگی در رده سی و هشتم آن قرار دارد. در IMDB امتیاز بالای 8.7 را به دست آورد. فیلم در تدوین و فیلم برداری و بازیگری در بالاترین سطح قرار دارد.

یک فیلم ، یک دیالوگ :

فرشته گان آلوده صورت

بعضیا می گن داغشو دوست دارن

کوین اسپیسی اسکار نقش مکمل را گرفت، و یادمان باشد که همان سال ۱۹۹۵ شاهد یک بازی استثنایی دیگر از کوین اسپیسی در شاهکاری به نام  هفت اثر دیوید فینچر هم بوده ایم.

کارگردان فیلم برایان سینگر دیگر هرگز نتوانست به چنین سطحی از استاندارد فیلم سازی دست یابد.

اگر فیلم را هنوز ندیده‌اید و ممکن است هوس کنید تماشایش کنید. نمی توانیم اطلاعات بیشتری از فیلم بدهیم. چرا که محور اساسی که فیلم که آن را شاخص کرده، بر اساس تعلیق و شوک نهایی به تماشاگر است.

دیالوگ فیلم:

وربال کینت ( کوین اسپیسی):

 بزرگترین نیرنگ شیطان این بود که این باور رو به وجود آورد که وجود نداره.