دروغ بزرگ یا دروغ گوبلزی اصطلاح و تکنیکی است در پروپاگاندا، که اولین بار توسط آدولف هیتلر از آن استفاده شد و نمایندهٔ تکنیکی تبلیغاتی در دنیای سیاست است.

آدولف هیتلر در کتاب نبرد من، می‌گوید مردم شکست آلمان در جنگ جهانی اول را به این دلیل پذیرفتند که یهودی‌های دارای نفوذ در مطبوعات از این تکنیک استفاده کردند.

در صفحهٔ ۵۱ گزارشی که از طرف دفتر خدمات استراتژیک ایالات متحده در مورد شرح حال روحی هیتلر منتشر شده بود چنین آمده‌است:

«اولین قانون او این است که هیچ‌وقت نگذارید مردم دلسرد شوند، هیچ‌وقت خطا و تقصیری را نپذیرید، هیچ‌وقت تصدیق نکنید که دشمن ممکن است صفت خوبی داشته باشد، هیچ‌وقت جایی برای جایگزین باقی نگذارید، در آن واحد روی یک دشمن متمرکز شوید و تقصیر هر اتفاق بدی را بر گردن او بیندازید. مردم دروغ بزرگ را زودتر از دروغ کوچک باور می‌کنند و اگر دروغی را مکرراً تکرار کنید، دیر یا زود آن را باور خواهند کرد.

از نظر او این روش مستلزم آن است که دروغ چنان عظیم باشد که هیچ‌کس باور نکند که «کسی آنقدر گستاخ باشد که چنین بی‌شرمانه حقیقت را تحریف کند». اولین مورد استفادهٔ دروغ بزرگ در این جملهٔ معروف او مستند شده‌است: «در دروغ بزرگ همواره نیروی قابل باور بودن موجود است

داستان دیکتاتورها ؛ قسمت سوم : آلبانی

بعدها یوزف گوبلز که وزیر تبلیغات هیتلر بود این تئوری توسعه داد و از آن به صورت گسترده برای حکومت بر ذهن مردم و پیشبرد اهداف حزب نازی استفاده کرد.

یوزف گوبلز

گوبلر توانست در عرض کوتاه‌ترین مدت تمام رسانه‌های آن روز را یکپارچه کند و تحت کنترل خود درآورد. او به زودی قدرت فیلم را به عنوان یک رسانهٔ مناسب برای تبلیغات سیاسی شناخت و از آن نهایت استفاده را برای تأثیر در افکار عمومی کرد.