می‌گویند دیکتاتوری‌ها جامعه خودشان را به گروگان می‌گیرند و آزادی بیان را هم سرکوب می‌کنند اما آن چه خوجه در آلبانی کرد بازتعریف اصطلاح سرکوب بود.

استفاده از واژه دیکتاتور برای برخی رهبران سیاسی جهان در قرن بیستم واژه کامل و گویایی نیست و چیزی که آنان واقعا بودند را به درستی تبیین نمی‌کند. انور خوجه که بیشتر از ۴ دهه بر آلبانی حکومت کرد و سال ۱۹۸۵  مرد یکی از همین رهبران بود. البته مرگ هم برای او همان سرنوشت محتوم را رقم زد که برای همه می‌زند؛ به قول کورتزیو مالارپه، نویسنده ایتالیایی:

 سنگ قبری برای آرمیدن در زیر آن.

 

کمونیست بود و می‌گفت از الگو و آموزه‌های استالین پیروی می‌کند. نه خودش تحصیلات چندانی داشت و نه کسانی که او به کمک آنها قدرت را به دست گرفت و حفظ کرد. در زمان او آلبانی به یکی از منزوی‌ترین و فقیرترین کشورهای جهان تبدیل شد و شاید حتی منزوی‌ترین و فقیرترین کشور جهان. اما او مثل همه متوهمان تاریخ،  خودش را رهبری موفق می‌دید و با همین نگاه هم بود که اواخر عمرش دستور داد کتابی ۱۳ جلدی (حدود ۷ هزار صفحه) از خاطراتش تدوین و منتشر کنند؛ کتابی که سراسر آن تعریف و تمجید از اوست و قرار بود ثبت دستاوردها و کامیابی‌های او در تاریخ باشد.

داستان دیکتاتورها ؛ قسمت دوم : لیبی

خوجه با اینکه حداقل از بعد از جنگ دوم جهانی تمام قدرت را در آلبانی در اختیار داشت اما هیچ‌گاه از توهم توطئه دست برنمی‌داشت به‌طوری‌که یک کشور مدیترانه‌ای در همسایگی یونان و ایتالیا را به یک پادگان بزرگ مبدل ساخت.


او سر آشتی با هیچ کشوری نداشت و با تعابیری همچون «دفاع از امنیت کشور» شروع به سنگرسازی در گوشه‌گوشه آلبانی کرد. خوجه برای کشوری که تقریباً سه میلیون نفر جمعیت داشت، در حدود 75۰ هزار سنگر ساخت.

 آلبانی تحت حکومت خوجه همانند زندان شاوشنگ بود. با سلول‌های انفرادی و دیوارهایی بلند که حتی امکانات کم‌نظیر آن زندان را هم نداشت. شاوشنگ کتابخانه‌ای با کتاب‌هایی فراوان و سالنی برای ورزش داشت و آنچه از زندانی سلب می‌شد تنها آزادی او بود آن‌هم به این دلیل که جرمی سنگین مرتکب شده است. اما شهروندان آلبانیایی بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشند در زندان انور خوجه در اسارت بودند.




 آلبانی او از ممالک فقیر، منزوی و عقب‌مانده جهان به‌حساب می‌آمد، چند سال پس از فوت انور در ۱۹۸۵ و با فروپاشی شوروی، میراث او در کتابخانه سرخ مارکسیسم-لنینیسم فراگیر قرن بیستم آرشیو شد تا آیندگان بدانند که چگونه یک تفکر می تواند موجد فقر در یک کشور باشد و برخلاف ادعاهای عدالت‌طلبانه خود، عایدی جز وحشت و فلاکت برای اتباع تحت سیطره خود نداشته باشد.