چندی پیش از همه گیری بیماری کرونا و شروع قرنطینه های طولانی، فرصتی فراهم شد تا به همراه همسرم برای اولین بار به کنسرت خواننده معروف آمریکایی آلیشیا بِث موور (Alecia Beth Moore) که با نام هنری پینک (Pink) شناخته می شود برویم.

راستش تا قبل از این کنسرت آشنایی زیادی با خلق و خو و زندگی خانوادگی و شخصیت این خواننده نداشتیم و فقط از بعضی از موزیک ویدیوهای او که سرشار از انرژی و توام با اجرای حرکات سخت بدنی است که نشان از ورزیده بودن او دارد خوشمان می آمد و دوست داشتیم از نزدیک هم اجرای او را ببینیم.

کنسرت در ورزشگاه سرپوشیده بزرگی در مرکز شهر برگزار می شد و سالن مملو از هزاران نفر طرفدارانش بود. اجرای او قوی و سرشار از موسیقی ناب و رقص نور بود و گاهی هم به شکلی خطرناک، آویزان بر طنابی بالای سر جمعیت در آن سالن بزرگ به پرواز در می آمد و دل ها را می لرزاند. اجرایی بی نقص و زیبا بود ولی بی همتا نبود چون معمولا تمام هنرمندان حرفه ای در سطح او هر یک به شیوه و سبک و سیاق خود نمایش های زیبایی به روی صحنه می برند.

 

کنسرت یا کلاس درس اخلاق؟

اما آنچه که بعد از این کنسرت باعث شد تا من و همسرم از طرفداران پر و پا قرص او شویم، رقص و آوازش نبود. این بود که جایگاه و نفوذش، هنرش و صحنه ای به آن بزرگی را تبدیل به کلاس درس اخلاق کرد.

او در بین اجراهایش وقت زیادی را به صحبت درباره خانواده و دغدغه هایش به عنوان یک مادر در دنیای امروز اختصاص داد. درباره اهمیت سلامت در روابط خانوادگی گفت و اینکه در بیشتر تورهایی که در سراسر دنیا دارد، خانواده همراهیش می کنند. از دخترش مثال زد که از ظاهر خودش گله مند است و او به عنوان مادر همیشه سعی بر آن دارد تا به دخترش بیاموزد که ساده زندگی کند، اعتماد به نفس داشته باشد و از ظاهرش همانگونه که هست لذت ببرد. گفت که آرزو دارد پسرش به گونه ای رشد کند که به خواهرش و تمام زنان احترام بگذارد.

فقط پینک اینگونه نیست،

مثلا همین چند روز پیش دیدیم که رونالدو در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی در چارچوب رقابت‌های فوتبال جام ملت‌های اروپا، شیشه های کوکاکولا را از جلوی خود برداشت و مردم را به خوردن آب تشویق کرد. حرکتی جسورانه که گفته می شود ضرری چهار میلیارد دلاری برای کوکاکولا، حامی رسمی این مسابقات به همراه داشته است. یا ریچارد برانسون کارآفرین که حالا دیگر سن و سالی از او گذشته ولی با نمایش آمادگی بدنی خود مردم را به ورزش، زندگی سالم و دوری از استعمال دخانیات تشویق می کند.

جامعه آن ها را حذف می کند

واقعیت این است که در جوامع توسعه یافته، هنرمندان، ورزشکاران، نویسندگان و آن هایی که به سطح بالاتری از تاثیر گذاری در جامعه می رسند، مسئولیت اجتماعی بسیار سنگینی بر دوش خود احساس می کنند و سعی می کنند تا با رفتار و گفتار خود در حد توان در خدمت سلامت جامعه قدم بردارند در غیر اینصورت، جامعه خودش آن ها را حذف می کند.

برای مطالعه بیشتر:

بیایید دیگر اسطوره نسازیم

اما با همه احترام و عشقی که برای ایران و ایرانی قائل هستم، متاسفانه چنین انسان هایی در کشور ما کمیاب شده اند. سلبریتی های ما!!! معمولا در سختی های روزگار یا با سکوت خود گزینه عافیت را برمی گزینند و یا نمک به زخم مردم می پاشند.

اینها سلبریتی !! نیستند

 آن ورزشکاری که نویسندگان را به سخره می گیرد و مجری او را با قهقهه خنده خود همراهی می کند، آن هنرپیشه ای که افتخارش این است که همه پلیس های شهر به دلیل سرعت بالا در رانندگی او را می شناسند.

یا آن یکی هنرپیشه که داروی تقلبی کرونا تبلیغ  و مردم را به گیاهخواری تشویق می کند ولی فیلم کباب خوردنش دست به دست می گردد،‌ آن خواننده ای که بدون بستن کمربند ایمنی با فرزندش در خودرو آواز می خواند و حین رانندگی با موبایل فیلم می گیرد و برای طرفدارانش پست می کند و هنرپیشه آن سریال پرطرفداری که در هر قسمت یک پاکت سیگار جلوی دوربین دود می کند، دوربینی که من و شما و فرزندان من و شما آن طرفش نشسته ایم و بخواهیم یا نخواهیم بر روی ضمیر آگاه و ناآگاه ما تاثیر می گذارد، اینها سلبریتی !! نیستند. به نظر من کاسبانی هستند که نقاط ضعف فرهنگی و درد جامعه را به خوبی شناخته اند ولی به جای درمانش، از آن پول در می آورند.

شاد و تندرست باشید.