مهرناز تاج فر

سرمقاله شماره بیست و پنجم پلاک ۵۲

پانزدهم ماه سپتامبر از سوی سازمان ملل متحد به عنوان روز دموکراسی نامگذاری شده است. روز جهانی دموکراسی فرصتی را برای بررسی وضعیت مردم سالاری در جهان فراهم می کند. می گویند کلئیستِنِس، یکی از اشراف آتن باستان بوده است.

کلئیستنس

او را به این می شناسند که بر خلاف رویه خانوادگی خود عمل کرد و با اصلاح قوانین حکومت داری ، زمینه را برای دموکراسی یا همان مردم سالاری فراهم ساخت . همچنین معروف است که او قدرت عوام را بیشتر کرد و به نفوذ اشراف آسیب رساند و به همین دلیل به عنوان پدر دموکراسی شناخته می شود. البته در منابع تاریخی سرنوشت او مبهم باقی مانده و احتمالا مانند بیشتر مدافعان مردم سالاری، پایان تلخی را در زندگی خود تجربه کرده است.

 

پانزدهم ماه سپتامبر از سوی سازمان ملل متحد به عنوان روز دموکراسی نامگذاری شده است.

روز جهانی دموکراسی فرصتی را برای بررسی وضعیت مردم سالاری در جهان فراهم می کند. رسیدن به ساختاریی دموکراتیک یک هدف است و تنها با مشارکت و پشتیبانی کامل جامعه جهانی ، نهادهای حاکم ملی ، جامعه مدنی و افراد ، می توان آرمان دموکراسی را به واقعیتی تبدیل کرد که همه ، در همه جا از آن لذت ببرند.

آزادی ، احترام به حقوق بشر و برگزاری انتخابات واقعی و عادلانه به مشارکت بیشترین تعداد واجدین شرایط رای دادن، از عناصر اساسی دموکراسی است. شاید به جرات بتوان ادعا کرد که این روزها دموکراسی نوشداروی انسانیت محزون است. همان دارویی که می تواند مرهمی بر دردهای ما باشد.

احتمالا بیشتر ما آرزو می کنیم که در دنیایی آزاد که در آن مردم حکومت ها را با رای برابر انتخاب می کنند و از دیکتاتوری ها در آن خبری نیست ، زندگی کنیم. اما به نظر من ما جهان کائنات از یک الگوی مشترک تبعیت می کند. همان الگویی که از جز به کل می رود و به وحدت می رسد. از ذرات بنیادین به اتم و مولکول و ماده و سیارات و کهکشان ها می رسد و اگر ما هم در آرزوی زندگی در دنیایی آزاد هستیم، باید قبل از هر کاری آزاد اندیشی ، اعتقاد به برابری و احترام به حقوق سایرین را در خودمان نهادینه کنیم.

نمی دانم چگونه می توانیم به فکر آزادی باشیم وقتی که دیکتاتور کوچک درونمان تحمل شنیدن حرف های مخالف را ندارد. آزادی و آزاد اندیشی فقط به مسائل سیاسی و اعتقادی محدود نمی شود.

نمی دانم چگونه می توانیم به فکر آزادی باشیم وقتی که دیکتاتور کوچک درونمان تحمل شنیدن حرف های مخالف را ندارد. آزادی و آزاد اندیشی فقط به مسائل سیاسی و اعتقادی محدود نمی شود. فرقی نمی کند کجای این دنیا زندگی کنیم. وقتی که در جایگاه یک انسان در جامعه نتوانیم به تفکرات و اعتقادات دیگران احترام بگذاریم و به آن ها حق ندهیم که متفاوت از ما فکر کنند،‌ ادای آزاد اندیشی را در می آوریم.

به نظر من همسری که انعطاف ندارد، پدر و مادری که تاب حرف فرزندشان را ندارند ، همسایه ای که با صدای بلند مزاحم همسایه دیگر است و به اعتراض آن ها اعتنا نمی کند و … هیچکدام آزاد اندیش و طرفدار دموکراسی نیستند.

ما ایرانی ها در طول تاریخ طولانی و پر فراز و نشیب خود زیاد طرفدار دموکراسی نبوده ایم و تلخی های آن را تجربه کرده ایم. اما حالا با اصلاح خودمان می توانیم نسل جدیدی از ایرانیان آزاد اندیش را پرورش دهیم. نسلی که مایه افتخارمان خواهند بود. روحت شاد کلئیستنس.

شاد و تندرست باشید.