راه و چاه – قسمت اول
عزیزم فدات بشم، دلم می خواهد برات حرف بزنم. چون، در این روز و روزگار چیزهایی را می بینم و می شنوم، که با ذهن کج خیالِ من جور در نمی آید.
ما زود باور بودیم و دیدیم ثمرش را
بیا با شما بریم به روز گارِ خوشِ قدیمی ها که هیچ شیله پیله ای نداشتند و همه عاشق هم بودند.
آقا شب جمعه ای (قسمت دوم)
” قسمت دوم ” آقا شب جمعه ای ننه جون، موهاشو همین دیروز، سینه کِشِ آفتابِ تویِ حیاط، حَنا گذاشته بود و حالا روی پیشونیش که خیس از عرق بو…