چرا شعر این قدر مهم است؟
پس آنچه شعر ما را ماندگار کرده و مخاطبان دیگر کشورها را انگشت به دهان گذاشته نه به خاطر زیبایی های ظاهری مثل وزن و قافیه است (آنگونه که استاد بی بدیل ادبیات جناب شفیعی کدکنی میگوید) و نه محتوای مذهبی و اخلاقی (آنگونه که نظامی گنج های بزرگوار فرموده است). جاذبه ی شعر ما در جادویی است که سرنوشت پرفراز و نشیب این سرزمین و نامردمی های حاصل از غم نان و خشکی مذهب ساخته است. جوری که حافظ را سیاسی نویس کرد و مردم ناخوانده و نادانسته، برای گشایش کارهایشان با دیوان اش فال گرفته و می گیرند.
خنیاگر خموش
نام مولوی معنوی صاحب «مثنوی» معروف را اغلب تذکره نویسان محمد و لقبش را «جلال الدین» ثبت کرده اند و همگی او را با این نام و لقب در کتبشان خوانده اند. استاد بدیع الزمان فروزانفر، در مقدمه ی «کلیات شمس» تبریزی میگوید:
در «نفحات الانس» جامی، این لقب در مورد مولوی بلخی بارها تکرار شده و لیک باید گفت که در ضمن کتب متقدمین، لقب مذکور دیده نشده است.
داستان عور و زنبور
مولوی تمثیلی بدیع و پرمغز، خیالات گزنده و هجوم افکار مشوش روح خوار را به ازدحام زنبور و شخص وهمزده را به برهنه ی عور تشبیه کرده است.