پرونده عمه‌خانوم زیر بغلش است و با چهره‌ای نادم و پشیمان نشسته مقابلم. -عمه جان! این سومین آسایشگاهه که عذر شما رو خواسته! مگه قرار نبود اینجا آروم و بی‌دردسر به زندگی‌تون برسین؟ +والا من دردسری برای کسی نداشتم، اینا خیلی شلوغش می‌کنن. -این آقای…