شنیدستم که شهبازی کهنسال / کبوتر خانمی را کرد دنبال
ز شانس اش آن کبوتر خوبرو بود / قشنگ و مانکن و ناز و هلو بود
دُم اش را رنگ کرده پرکلاغی / و پییِرسینگ بر روی دماغی