ونگوگ را تجسم کنید (Imagine Van Gogh) ، نمایشگاهی است که در آن می توان شب پرستاره ، زنبق و گلهای آفتابگردان ونگوگ را تحسین کرد یا به اتاق خواب ساده او در آرل، سرک کشید. دراین نمایشگاه بازدیدکنندگان سوار بر آوای موسیقی آهنگسازان بزرگی مانند موتزارت و باخ، سفر اعجاب انگیز به درون نقاشی‌های ونسان ون‌گوگ را تجربه می کنند. این نمایشگاه تا ۲۹ ماه آگوست ۲۰۲۱ در ونکوور میزبان علاقمندان به هنر و موسیقی است. در بازدید از این نمایشگاه، همراه ما باشید:

ونسان ونگوگ یکی از معروف‌ترین نقاشان جهان در ۳۰ مارس ۱۸۵۳ میلادی در دهکده‌ای در جنوب هلند به دنیا آمد. درباره‌ سال‌های اولیه زندگی او اطلاعات کمی وجود دارد و تنها چیزی در منابع ذکر شده، ساکت بودنش و مشهود نبودن استعداد بارز هنریش است. سال‌های تحصیلش در شهرهای مختلفی سپری شد.

ونگوگ در ۱۶ سالگی شروع به کار در گالری لاهه کرد که متعلق به دلالان هنری فرانسه بود. برادرش تئو که در یکم می ۱۸۵۷ میلادی متولد شده بود، هم بعدها به کار در همین موسسه مشغول شد. این گالری در ۱۸۷۳ میلادی ونگوگ را به لندن و ۲ سال بعد به پاریس منتقل کرد. در همان جا بود که او تمام جاه‌طلبی‌هایش برای هنرمند شدن را رها کرد و یک دلال هنری شد. البته کمی بعد به خاطر غرق شدن در مذهب و دوری از دنیای کتاب‌های مدرن و زمینی از کار اخراجش کردند. در زمانی که ونسان ونگوگ تلاش می‌کرد تا یک واعظ شود و البته موفق نبود، از کارگران معدن و روستاییان طرح‌هایی را کشیده بود. همین باعث شد تا سرانجام در سال ۱۸۸۰ تصمیم بگیرد که روی هنر تمرکز کند.

گزارش تصویری پلاک۵۲ از نمایشگاه ونگوگ:

 

ونگوگ برخلاف بسیاری از نقاشان مشهور نقاشی را از کودکی آغاز نکرد. اولین تابلو او در سن ۲۷ سالگی کشیده شد. او مدت کوتاهی را در آکادمی‌های هنری بروکسل و آنتورپ گذراند، اما موفقیتی به دست نیاورد چراکه چون اساتیدش سبک او را دوست نداشتند و خودش هم به روش‌های نقاشی سنتی باور نداشت. ونسان حدوداً سه ماه از فرناند کورمون در پاریس به یادگیری طراحی از مدل پرداخت. این همه آموزش آکادمیک او بود و او بیشتر نقاشی را به‌طور خودآموز فراگرفت او صد‌ها طرح می‌کشید و آن‌قدر با ایده‌ها و طرح‌ها کلنجار می‌رفت تا اینکه مهارتش در نقاشی به کمال رسید. او همچنین ساعت‌ها به مطالعه کتاب‌های راهنمای طراحی و انجام کپی می‌پرداخت.

در ۵ دقیقه منزل مسکونی خود را با بهترین قیمت در کانادا بیمه کنید ( از ۱۲ دلار در ماه!)

ونگوگ عاشق رنگ زرد بود

و در همه نقاشی‌هایش از این رنگ به‌وفور استفاده کرده است. به‌عنوان مثال در تابلو مشهور  گل‌های آفتابگردان  رنگ زرد بسیار استفاده شده است. گل‌های آفتاب‌گردان، از جمله آثاری است که در دوران مثبت‌اندیشی ون‌گوگ کشیده شده است نیز از معروف‌ترین آثار او و مهمترین نقاشی‌های تاریخ هنر جهان محسوب می‌شود.

گل های آفتابگردان ونگوگ

آثار دوران افسردگی

هواخوری زندانیان از دیگر آثار مشهور ون‌گوگ است که به نوعی فکر ناآرام و مغشوش خودش را به تصویر کشیده است. این اثر در سال ۱۸۹۰ و در زمانی خلق شد که ون‌گوگ به شدت افسرده بود.

داستان طنز: معمای گوشِ بریده ی ون گوگ (پادکست)

حلقه‌ای از زندانیان که در حیاط زندان آهسته قدم برمی‌دارند در حالی که چندین نفر بر اعمال آن‌ها نظارت می‌کنند به بهترین نحو ممکن طرز فکر هنرمند را که درگیر روزمرگی شده القا می‌کند. تصویر به حدی گویاست که حتی می‌توان صدای کشیده شدن پوتین‌های روی زمین را شنید.

نکته‌ای که در این نقاشی بیش از هرچیزی جلب توجه می‌کند حضور یک فرد در میان حلقه زندانیان است که با صورت بیمارگونه خود به بینندگان نگاه می‌کند؛ این فرد در حقیقت خود  ونسان ون‌گوگ  است.

 

هواخوری زندانیان

ونسان ونگوگ بسیار تحت تأثیر سبک نقاشی ژاپنی بود و به همین دلیل از رنگ‌های شفاف و طرح‌های تزئینی نقاشی ژاپنی در کارهایش بسیار الهام گرفته است. به‌عنوان نمونه تأثیر سبک ژاپنی در تابلو مشهورش اتاق خواب آرل  بسیار دیده می‌شود. استفاده از بخش‌های مسطح رنگی و خطوط پررنگ.

اتاق خواب آرل

بااینکه ونگوگ از سال ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۸ در پاریس زندگی می‌کرد، کلکسیونی از نسخه‌های چاپی نقاشی ژاپنی داشت که بسیار بر سبک و زیبایی‌شناسی آثارش تأثیر داشت. وقتی ونسان به پروانس رسید و درختان در معرض باد و نور ملایم آرل را دید برای برادرش تئو نوشت:

برادر عزیزم، می‌دانی، احساس می‌کنم در ژاپن هستم.

Courtesan (after Eisen)

 

زندگی در پاریس تأثیر بسزایی در زندگی هنری ون‌گوگ داشت. درست در زمانی که پاریس مهد هنر شده بود، او در این شهر زندگی و مهم‌تر از همه به صورت جدی و متعدد نقاشی می‌کرد. در این دوره آثار ون‌گوگ متأثر از محیطی که در آن قرار گرفته بود، روشن‌تر و خوش‌رنگ‌تر می‌شد. او با استفاده از تکنیک بازی رنگ‌ها، رنگ‌های متضاد و جیغ را در کنار هم قرار می‌داد و همین موضوع هم بعدها منجر به منحصر به فرد شدن آثارش شد.

سفر به آرل در اوج تنهایی

ون‌گوگ در فوریه ۱۸۸۸ درست زمانی که از تنهایی شدید رنج می‌برد، به آرل در جنوب فرانسه سفر کرد. او قصد داشت یک گروه از هنرمندان را در خانه زردرنگی که اجاره کرده بود، گردهم آورد. او در بهار همان سال از  پل گوگن  نقاش پست‌امپرسیونیست فرانسوی، برای پیوستن به این طرح دعوت کرد.

پل گوگن

رابطه ونگوگ و گوگن

ونسان تابستان را به کشیدن نقاشی‌های متعدد سپری کرد تا به گوگن نشان دهد چه توانمندی‌هایی دارد. گوگن سرانجام در اکتبر به آرل رسید، اما اتفاق‌ها آن‌طور که ون‌گوگ تصور می‌کرد، پیش نرفت؛ با این‌که گمان می‌رفت آن‌ها زوج هنری مناسبی برای هم باشند، به این نتیجه رسیدند که خیلی کم با هم تفاهم دارند.

گوگن درباره رابطه‌اش با ون‌گوگ گفت، مسلماً در زمینه نقاشی با هم به تفاهم نمی‌رسیم. ون‌گوگ نیز انتقادهای گوگن را  عذاب‌آور  دانست و همین باعث شد او ثبات روانی خود را تا حد زیادی از دست بدهد. اما بدتر از آن، این بود که گوگن او را در ماه دسامبر رها کرد و رفت.

ون‌گوگ در طول زندگی دوره‌های افسردگی و حملات عصبی بسیاری را پشت سر گذاشت. گفته می‌شود نشانه‌هایی که در او مشاهده می‌شد، علائم اختلال دوقطبی بود.

بریده شدن گوش ونگوگ

او در ۲۳ دسامبر ۱۸۸۸ با تیغ به سمت گوگن حمله کرد، اما ناگهان ایستاد و راهش را عوض کرد. گفته می‌شود همان شب، گوش خود را برید و اگر مردم پلیس را خبر نکرده بودند، از خونریزی جان خود را از دست داده بود. برخی دیگر از تاریخ‌پژوهان هنر بر این باورند که ون‌گوگ گوش خود را در دوئل با دوستش از دست داد.

پرتره ای که ونگوگ از خودش با گوش بریده شده کشیده است

 

اما ادعای دیگری که اخیرا مورد توجه قرار گرفته این است که ونگوگ گوش بریده شده خودش را به زنی هدیه کرده بود. پس از انتشار کتاب  گوش ون‌گوگ: داستان واقعی ، نام زنی جوان به‌عنوان دریافت‌کننده آن فاش شد. این زن گابریله برلاتیر نام دارد و برنادت مرفی، نویسنده کتاب گرچه بر سر قول خود به بازماندگان او مبنی بر فاش نکردن هویتش ماند اما گزارشگران آرت نیوزپیپر با جست‌وجو در منابع انستیتو پاستور پاریس، هویت زن را یافتند.

مارتین بیلی که سال گذشته کتابی درباره دوران حضور ون‌گوگ در منطقه پروانس فرانسه منتشر کرده، در نسخه بین‌المللی آرت نیوزپیپر نوشت:

تا امروز همه فکر می‌کردند گیرنده گوش ون‌گوگ یکی از همان زن‌های معمولی اطراف زندگی او بوده است اما فاش شدن هویت این زن، پرده از رازهای یک اتفاق هولناک برمی‌دارد؛ ماجرایی که در آن نقاش مشهور تقریبا کل یکی از گوش‌های خود را از بدنش جدا کرد و آن را به زنی مرموز هدیه داد.

براساس آنچه در کتاب مرفی آمده، گابریله اوایل ۱۸۸۸ مورد حمله یک سگ قرار می‌گیرد و برای درمان بیماری هاری در انستیتو پاستور پاریس بستری می‌شود. برلاتیر که دختر یک مزرعه‌دار در نزدیکی‌های پروانس بوده، برای تزریق واکسن تازه ضد‌هاری به پاریس می‌رود و آن واکسن جان او را نجات می‌دهد. با این حال، هزینه‌های درمان خانواده برلاتیر را به‌شدت بدهکار می‌کند و گابریله ناچار می‌شود در خانه‌های بدنام به‌عنوان پیشخدمت کار کند.

این دختر جوان البته بعدها ازدواج کرد و خوشبخت شد اما داستان مواجهه‌اش با نقاش مشهور و گرفتن گوش بریده او تا سال‌ها در هاله‌ای از ابهام بود. حدود ۸۰ سال پیش کارشناسان موفق شده بودند نام مستعار گیرنده گوش ون‌گوگ را پیدا کنند و حالا تقریبا ۱۳۰ سال پس از آن ماجرا، هویت واقعی آن زن جوان مشخص شده است.

پایان سفر

فوریه سال ۱۸۸۹ مردم آرل از مقامات خواستند تا ون‌گوگ در یک آسایشگاه روانی بستری شود. به این ترتیب، ون‌گوگ بدون این‌که وسیله‌ای برای نقاشی یا کتاب در اختیارش باشد، در یک اتاق حبس شد. اما مدتی بعد ون‌گوگ را به آسایشگاه روانی دیگری منتقل کردند و او توانست تا اندازه‌ای توهمات خود را کنترل کند.

برخی از معروف‌ترین نقاشی‌های ون‌گوگ در طول سه سالی که در این بیمارستان بستری بود خلق شدند که از جمله آن‌ها می‌توان به اثر  شب پرستاره  اشاره کرد.

ون‌گوگ شب پرستاره را که اکنون یکی از شاهکارهای پرطرفدارش است، با نگاه کردن به آسمان شب از پنجره آسایشگاه روانی کشید؛ اما همیشه از آن به‌عنوان یک اثر ناموفق یاد می‌کرد. او در نامه‌هایی که به برادرش نوشت، درباره‌ این اثر گفت:

این اثر با من حرف نمی‌زند، حتی یک ذره هم خوب نیست.

این در حالی است که اثر  شب‌های پرستاره  این هنرمند هم‌اکنون یکی از شاهکارهای هنری جهان محسوب و به‌عنوان یکی از نمادهای هنر نوگرای اروپا نیز شناخته می‌شود.

شب پرستاره

جدال میان ون‌گوگ و جنونی که گریبان‌گیرش شده بود در نهایت به نفع بیماریش تمام شد و به همین خاطر هم روز به روز فرورفتگی و افسردگی او عمیق‌تر می‌شد. سرانجام در ۲۹ جولای ۱۸۹۰ در سن ۳۷ سالگی در میان کشتزارها، گلوله‌ای به سینه او شلیک شد و روز بعد در مهمان‌سرای روو  درگذشت. تصور عمومی بر این است که او خود گلوله را به سینه‌اش شلیک و خودکشی کرده است.

طپانچه ای که گفته می شود ونگوگ با آن به خود شلیک کرده است.

ونگوگ در ونکوور

ونگوگ را تجسم کنید (Imagine Van Gogh) ، نمایشگاهی است که در آن می توان شب پرستاره ، زنبق و گلهای آفتابگردان ونگوگ را تحسین کرد یا به اتاق خواب ساده او در آرل، سرک کشید. دراین نمایشگاه بازدیدکنندگان سوار بر آوای موسیقی آهنگسازان بزرگی مانند موتزارت و باخ، سفر اعجاب انگیز به درون نقاشی‌های ونسان ون‌گوگ را تجربه می کنند.

در این نمایشگاه، نقاشی‌های ونگوگ در حالی به نمایش در می‌آیند که تماشاچیان در تاریکی آتلیه فرو رفته‌اند و ابعاد بزرگ نقاشی‌ها و جزییات آن‌ها شگفت‌زده‌شان کرده است؛ نقاشی‌هایی که بین سال‌های ۱۸۵۳ تا ۱۸۹۰ در طول زندگی ۳۷ ساله ون‌گوگ کشیده شده‌اند. با نگاه کردن به دیوارها از زوایای گوناگون می‌توان به رنگ‌های متنوع کارهای ون‌گوگ چشم دوخت که روی دیوارها در حال حرکتند. می‌توان در تصاویر مزارع گندم، امواج، ملوان‌ها، آسمان و همچنین پرتره‌های نقاش و یا شخصیت‌های تابلو‌هایش غوطه‌ور شد. آن‌چه این نمایشگاه را متمایز می‌کند، تجربه تازه‌ای است که مخاطب با آن درگیر می‌شود. گویا به‌جای دیدن نقاشی‌ها، داخل آن‌ها شده است و از زاویه‌ای نقاشی‌ها را می‌بیند که پیش از آن دیده نشده‌اند.

انتخاب تصاویر ، نحوه قرارگیری آنها ، ریتم آنها و ارتباط آنها با موسیقی در این نمایشگاه ، حاصل خلاقیت آنابل موگر و جولین بارون است. این نمایشگاه تا ۲۹ ماه آگوست ۲۰۲۱ در ونکوور میزبان علاقندان به هنر است و پس از آن به ادمونتون، تاکوما و بوستون سفر می کند.

گزارش تصویری پلاک۵۲ از نمایشگاه ونگوگ: