من و الاغِ آقا شب جمعه ای – قسمت اول
آقا شب جمعه ای، ریشِ سفیدی داشت که روی چانه ی باریک او، نُکِش تیز می شد. هیکلِ چوب کبریتی اش، مثلِ نهال های نازکِ درختِ تبریزیِ جلوی خونمون بود. پنجشنبه ها که می شد، مادر برزگم که ما، ننه جون صداش می کردیم، چشم…
آقا شب جمعه ای (قسمت دوم)
” قسمت دوم ” آقا شب جمعه ای ننه جون، موهاشو همین دیروز، سینه کِشِ آفتابِ تویِ حیاط، حَنا گذاشته بود و حالا روی پیشونیش که خیس از عرق بو…