مادام پله ها را یکی دو تا کرده بود و یک نفس آمده بود بالا تا بفهمد چرا دکتر فرهان را امروز شنبه صبح مثل همه سی سال گذشته که هر روز صبح ساعت ۷ برای رفتن به کاخ دادگستری از مقابل مغازه قهوه فروشی اش رد می شد ندیده است.