ضرب المثلهای تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت ششم
یابوی پیشاهنگ آخرش توبره کِش می شه:طعنه به نامدار و پرآوازه ای که به خواری و خفت افتاده باشد. مانند قهرمان و پهلوان بزن بهادری که از دور خارج شده و به پیسی و نکبت افتاده باشد.
چنین کنند بزرگان : قسمت دوم
افراد بی شماری با یک کوله پشتی؛ یا یک دوچرخه دور دنیا را گز می کنند و کک شان هم نمی گزد؛ اما من و همه ی آنان که در دهه های ۵۰ یا قبل از آن به دنیا آمده باشند، می دانیم که خانواده ی جوانانی که مشمول خدمت سربازی شده بودند، خداخدا می کردند که فرزندشان به شهر غریب اعزام نشود.
ضرب المثلهای تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت هفتم
سر سفره، خاله خواهر زاده رو نمی شناسه:از ساده ترین و بهترین آزمایشات از دوست که علاقه اش واقعی و یا به ریا است،در سر سفره و حضور خوراکی می باشد که همه اش به فکر خود می باشد یا به فکر رفیق هم هست.
آشنایی با جشن های ایرانی: جشن خردادگان
خرداد سرچشمه زندگی و رویش است که با وجودش، هماورد خاصش (گرسنگی و تشنگی) امکان تجلی پیدا نمیکنند. خرداد مظهری است از مفهوم نجات بشریت که با آب در ارتباط است.
ضرب المثلهای تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت پنچم
ماس مختار سلطنه س، می بینی ماسّه، می خری دوغه، می خوری آبه : متاع فریبنده،جنسی که ظاهر خوش و باطنی خراب داشته باشد – مختارالسلطنه یکی از حکام ستمگر تهران بود که قیمت بر روی اجناس نهاده، درنتیجه هر چه از جمله ماست بد و خراب شده،نام ماستِ مختار السلطنه گرفته بود.
ضرب المثل های تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت چهارم
وعده ی سر خرمن : قول و وعده ی بی پایه یا دروغ – روستاییان قول پرداخت بدهی های خود را به جمع آوری محصول و فروش خرمن می دادند.
ویروس نژادپرستی
به یاد تمام جوک و لطیفه ها و روایت های بی ارزشی افتادم که درباره ترک و لر و کرد و فارس و عرب می خوانیم و می شنویم